شخصیت ها

قسمت_اول روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم ۹۶_ سید مجید بنی فاطمه

از غمت ذره ذره آب شدم گل نبودم ولی گلاب شدم   هر زمانی که آب نوشیدم یادت افتادم و کباب شدم   آقا از غمت سال ها گریستم و در غم عشق تو شراب شدم   پشت پایی زدم به هرچه که هست تا که از عشق تو خراب …

ادامه مطلب

قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم ۹۶_ سید مجید بنی فاطمه

لالایی عزیزم، نخوردی تو آبی برو پیش بابات، رو  شونش بخوابی   وای گلو، کو عمو؟  داره تشنگی میکنه پرپرت   جون نکن، پیش من  الهی بمیره برات مادرت   وای نرو، غنچه ام  که دلشوره دارم برا حنجرت   عمه جونت میگه  یکم آب میدن به علی اصغرت   …

ادامه مطلب

قسمت_اول روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم ۹۶_ حاج محمود کریمی

ای مشعل محفل الستم وی گشته علَم، به روی دستم خون گلویت نمی‌گذارد تا بُعد زمان دهد شکستم ای خندۀ فتح، بر لب تو خون تو، قوام مکتب تو شش ماهۀ من اگر چه فردی تو مرد شهادت و نبردی سرباز همیشه فاتح من لبخند بزن که فتح کردی تا …

ادامه مطلب

قسمت_دوم روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم ۹۶_ حاج محمود کریمی

قربان صورتش…. طفلی که شکل فاطمه بوده است سیرتش   *حالا  سیرت این بچه چه طور شبیه فاطمه است ؟ وقت گفت “هل من ناصر ینصرنی …”ناله از خیمه ها بلند شد .حسین برگشت به خیمه ،خواهر مگر نگفتم داد نزنید ؟ فرمود آقاجان! تا گفتی: من بی یارم این …

ادامه مطلب

قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم ۹۶_ حاج محمود کریمی

شش ماهه دیدی یا نه ؟ حتما دیدی …به حق علی اصغر امام حسین همه مریضا نه بچه ها، بزرگترا …بیماری های روحی و روانی همه مریضی ها با دست علی اصغر شفا پیدا میکنه . همیشه  این یادت باشه تیر آخر تو چله کمان همینه .هر موقع خیلی گرفتار …

ادامه مطلب

قسمت_اول روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم ۹۶_ حاج میثم مطیعی

گهواره بی تابی چرا؟ علی نمیخوابی چرا؟ پر شده از صدایِ تو تموم دشت کربلا …   ترک ترک شده لبات،الهی بارون بگیره غنچه نشکفتۀ من،دوباره باز جون بگیره   *آخه راوی میگه:” اَخرَجَه اَبوه…” باباش بچه رو بیرون آورد …(همه داشتن نگاش میکردن) “و اِنّه عَطشانٌ…” بچه تشنه بود…* …

ادامه مطلب

قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم ۹۶_ حاج میثم مطیعی

همسر شهید مهدی نوروزی شهید مدافع حرم میگه شب هفت محرم بود.نذر کرده بودم شب هفت محرم لباس حضرت علی اصغر تن بچه م کنم.بچه رو بدم باباش ببره پیش روضه خوان،روضه بخونن بچه م بیمه بشه،لباس تن بچه کردم رفتیم جلسه.موقع روضه باباش زنگ زد،بچه رو بده.اما بچه م …

ادامه مطلب

خانه‌ی صاحب کَرَم

اگر سَریم بِجُز در حرم نیافتادیم که جز به خانه‌ی صاحب کَرَم نیافتادیم زمانه خواست که ما سمتِ دیگری برویم به لطفِ مادرتان از قَلَم نیافتادیم تمامِ عمر فقط دستِ ما به دستت بود نگاه توست اگر هر قدم نیافتادیم تو گریه میدهی و عرش می‌بری ما را وگرنه در …

ادامه مطلب

تلظی

بر نبض این گهواره نظم کهکشان بسته است امید ؛بر شش ماه عمر او زمان بسته است باب الحوائج بودن شهزاده یعنی که دل برنگاه او مفاتیح الجنان بسته است دل بسته ی مرثیه های تشنگی اوست هرکس کمر بر خدمت این خاندان بسته است وقتی به پابوس لبش نائل …

ادامه مطلب

غرق به خون

تو که نزدیک تر از من به منی لاله ی چاک شده پیرهنی ای گل اندام عمو غرق به خون مانده ام این که تویی یا حسنی فرش خون پهن شده بر بدنت غارت نیزه شده پیرهنت پاره پاره پیکری مانده ز تو دانه دانه شده تسبیح تنت بدنت نیزه …

ادامه مطلب