عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی روضه خوانی برای اهل بیت علیهم السلام شریک باشند و ما را جهت تامین هزینه های جاری سایت، تایپ مجالس روضه و... یاری فرمایند می توانند از طریق آیکونهای ذیل اقدام نمایند.

قسمت_اول روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم ۹۶_ حاج میثم مطیعی


گهواره بی تابی چرا؟ علی نمیخوابی
چرا؟

پر شده از صدایِ تو تموم دشت
کربلا

 

ترک ترک شده لبات،الهی بارون
بگیره

غنچه نشکفتۀ من،دوباره باز جون
بگیره

 

*آخه
راوی میگه:” اَخرَجَه اَبوه…” باباش بچه رو بیرون آورد …(همه داشتن نگاش
میکردن) “و اِنّه عَطشانٌ…” بچه تشنه بود
…*

 

علی بودن سخته برات، وقتی تو
خیمه ها باشی

هِی دستُ پا میزنی تا، فداییِ
بابا باشی

 

)با دست
و پا زدن گرهی وا نمیشود

تشنه لبم،عزیز دلم، دست و پا
نزن
…(

 

حرمله در کمینِ تِ ، حرمله نامرده
علی

*بچه
میترسه‌.‌ ،خوف میکنه … سر و صدا که میشه میلرزه

…*

 

حرمله در کمینِ تِ ، حرمله نامرده
علی

گمون کنم تیرُ کمون، با خودش
آورده علی

 

کسی بهت آب نمیده، آهِ همه بی
اثره

نکن تلظّی پسرم، ببین بابا تشنه
تره
!

 

تشنه لب کربلا ، وای حسینم حسین

راس تو بر نیزه ها ، وای حسینم
حسین

 

رقیه میخونه برات “فاللهُ
خیرٌ حافظا

تو میری و پشت سرت،میشکنه قلب
خیمه ها

 

*حالا
مادرت سوال داره‌‌
….*

 

گلوی نازکت مگه، سه شعبه رو تاب
میاره ؟
!

غصّه نخور عزیزکم، زهرا برات
آب میاره

 

بارون خون میباره از ، زمین به
سمتِ آسِمون

حجت قبول شد پسرم، آخه نشون به
این نشون

 

کاش بدونن که گردنت، طاقت نیزه
نداره

کاش بدونن تو کاروان، یه مادره
یه مادره

 

شونه به شونه با عمو، حرومیا
دور و برت

برو که مادر میخونه، “و
إن یکاد” پشت سرت

 

خدا کنه که بعد تو، بچّۀ کوچیک
نبینه

غنچه ای رو دستِ کسی،از روی شاخه
نچینه

 

شاعر: معصومه اسکندری

 

*هر کجا
شیرخواره ای دیدم

بی قرار غم رباب شدم …*

 

لا لا لا لا یه کم دیگه دووم
بیار

یه کم دیگه دندون رویِ جیگر بذار

مَشکُ یکی برده که برمیگرده زود

وقتی میرفت همه ش به فکر خیمه
بود

 

نده با اشک زندگیمو به باد

آب میرسه اگه خدا بخواد

عمو رسید کنار علقمه

صدای تکبیرش داره میاد ….

 

لالایی … عموش رفته آب بیاره

 

لا لا لا لا مادر تو بشه فدات

خون میبارن فرشته ها با گریه
هات

سوخته دلم رو نفسایِ داغ تو

آهی بکش شاید که بارون بگیره

 

خدا تو رو نمیبره ز یاد

خونده برات بابا وَ اِن یَکاد

الهی که سپیدیِ گلوت

به چشم حرمله نیاد

 

لالایی … الهی بارون بباره

 

لا لا لا لا منو نکن خونه خراب

چیزی نمونده عموجون بیاره آب

بابات رفته به یاری آب آورش

داره میاد چرا خمیده کمرش

 

علی م داره میزنه دست و پا

بچه م داره می میره ای خدا

ببین هنوز به سمت علقمه ست

نگاه مضطر بابا …..

 

لالایی … عموش رفته آب بیاره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.