منتسبین به معصومین

قسمت_دوم روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم ۹۶_ سید مجید بنی فاطمه

  چه جور باورم شه، چه قَدِّ رشیدی زیر نعل اسبا، چرا قد کشیدی؟   وای حسن، شد کفن تن قطعه قطعه ات، روی خاک و خون   رو سرت،پیکرت با هرچی که داشتن زدن بی اَمون   پا نکش،رو زمین تنت روی دستم شده نیمه جون   وای غمِ، …

ادامه مطلب

قسمت_پایانی روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم ۹۶_ سید مجید بنی فاطمه

  کی میگه هر کی یتیمه، مجلسش صفا نداره مگه هرکسی یتیم شد،  تو دلش خدا نداره گُل بریزید، گُل بریزید، رو سر عروس و دوماد عروس از تبار یاس و ،دومادم شاخه ی شمشاد مگه میشه تو عروسی، بابایِ دوماد نباشه دعوا باشه سر اینکه ،نُقلِ سنگو کی بپاشه …

ادامه مطلب

متن روضه حضرت عبدالله بن الحسن علیهماالسلام/ شب پنجم محرم

توجه به کودکان یتیم و سرپرستی و مراقبت از آنها سنتی بود که امیر المومنین(ع) به اون عمل می کرد ، امام حسین(ع) هم به یتیمان توجه خاصی داشت خصوصا به یتیمان برادرش امام حسن(ع) ،  لذا روز عاشورا به سختی به حضرت قاسم(ع) اجازه میدان داد و هنگام وداع …

ادامه مطلب

اشکهایِ ما به دامانِ کریمی میرسَد نامه‌یِ حاجاتِ ما با یاکریمی میرسَد

اشکهایِ ما به دامانِ کریمی میرسَد نامه‌یِ حاجاتِ ما با یاکریمی میرسَد هرکه در این روضه می‌آید برای معرفت پایش آخر بر صراطِ مستقیمی میرسَد هرچه از منبر جدا بودم ضرر دیدم ضرر خوش به آنکه محضرِ عبدالعظیمی میرسَد پرده‌ها اُفتاد تا چیزی نفهمیم از غمت ما نمی‌میریم چون لطفِ …

ادامه مطلب

چیزی نمانده از بدن او حیا کنید دست مرا به جای سر او جدا کنید خواهر تمام دار و ندارش برادر است تا جان نداده عمه ، عمو را رها کنید

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) چیزی نمانده از بدن او حیا کنید دست مرا به جای سر او جدا کنید خواهر تمام دار و ندارش برادر است تا جان نداده عمه ، عمو را رها کنید من مثل مجتبی و عمو مثل فاطمه گودال هم مدینه شده ، کوچه وا کنید …

ادامه مطلب

شجاعتش حسنی

به جان عبدالله منم اسـیر دلِ مهربانِ عبدالله شدم ز صبح اَلَست غلامِ یک به یکِ نوکران عبدالله به هرچه آیه قسم شُده ست ذات خُدا را نشانه عبدالله چه می شود که خُدا مُعـرّفی بـشـود از زبان عبدالله ؟ حسن دلش می خواست حُسین جلوه کند در جهان عبدالله …

ادامه مطلب

وقتی که از حال عمویش با خبر شد آتش وجودش راگرفت وشعله ور شد از دستهای عمه دست خود کشید

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) وقتی که از حال عمویش با خبر شد آتش وجودش راگرفت وشعله ور شد  ازدستهای عمه دست خود کشید و فریاد زد: عمه دگر وقت سفر شد آمد میان گودی گودال و با دست جان عموی نیمه جانش را سپر شد تیزی  تیغ  حرمله  بر  او  …

ادامه مطلب

به یا قدوس به یارب به زینب عبادت میکند هرلب به زینب خدا را دیده ام امشب به زینب بدهکار است این مذهب به زینب

 طفلان حضرت زینب(س) به یا قدوس به یارب به زینب عبادت میکند هرلب به زینب خدا را دیده ام امشب به زینب بدهکار است این مذهب به زینب دوعالم تکیه دارد بر عصایش میوفتم شصت و نه دفعه به پایش   وقار آمد به پابوس وقارش علی حظ میکند از …

ادامه مطلب

طفلان حضرت زینب(س)/چه می شود که بگیری به دامنت سر ما را

طفلان حضرت زینب(س) چه می شود که بگیری به دامنت سر ما را سر شکسته همچون علی اکبر (ع) ما را یقین که موی سپیدش سپید تر شود از این اگر زمین بگذاری تو روی مادر ما را هم او که شیر به ما داده از محبت زهرا (س) و …

ادامه مطلب

طفلان حضرت زینب(س) / زینبم، عاشق دیرینه و سرگردانت

طفلان حضرت زینب(س) زینبم، عاشق دیرینه و سرگردانت جان خواهر به فدای دل بی سامانت آه ای خون خدا، شاه رشید علوی من نمردم که در این معرکه بی یار شوی بگذارم برَوی جام بلا نوش کنی؟! نکند زینب خود را تو فراموش کنی!!! یاد تو بوده ام و ذکر …

ادامه مطلب