اگر سَریم بِجُز در حرم نیافتادیم که جز به خانهی صاحب کَرَم نیافتادیم زمانه خواست که ما سمتِ دیگری برویم به لطفِ مادرتان از قَلَم نیافتادیم تمامِ عمر فقط دستِ ما به دستت بود نگاه توست اگر هر قدم نیافتادیم تو گریه میدهی و عرش میبری ما را وگرنه در …
ادامه مطلبتلظی
بر نبض این گهواره نظم کهکشان بسته است امید ؛بر شش ماه عمر او زمان بسته است باب الحوائج بودن شهزاده یعنی که دل برنگاه او مفاتیح الجنان بسته است دل بسته ی مرثیه های تشنگی اوست هرکس کمر بر خدمت این خاندان بسته است وقتی به پابوس لبش نائل …
ادامه مطلبغرق به خون
تو که نزدیک تر از من به منی لاله ی چاک شده پیرهنی ای گل اندام عمو غرق به خون مانده ام این که تویی یا حسنی فرش خون پهن شده بر بدنت غارت نیزه شده پیرهنت پاره پاره پیکری مانده ز تو دانه دانه شده تسبیح تنت بدنت نیزه …
ادامه مطلبإن تنکرونی
شوریدگیت داده به دل اختیار را با زلف دوست بسته قرار و مدار را آیینه ی تمام نمای یل جمل از این سپاه فتنه درآور دمار را ابروکشیده ! حُکم نیام است این نقاب باید مهار کرد کمی ذوالفقار را از انعکاس نام «حسن» کوفه دلخور ست فریاد کن دوباره …
ادامه مطلبحسینیه
وقتش شده که جامه ی دل را رفو کنم فکری برای این دل بی آبرو کنم قبل از قدم گذاشتنم در حسینیه باید به اشک دیده دوباره وضو کنم در روزهای ماه محرّم که مُحرمم حیف است جز به مَحرم تو گفتگو کنم هر کس به حاجتی به حضور تو …
ادامه مطلبدلِ شکسته
دلِ شکستهی ما را به مَرحمی دریاب مرا که خسته شدم این مُحَرمی دریاب به سر به زیریِ ما ، شَرمِ ما ، تَرَحُم کُن نه مَرحمیم برایت نه مَحرَمی دریاب کمِ تو از سرِ ما که زیاد هم باشد تو را به جانِ عزیزت مرا کمی دریاب شبیهِ حالِ …
ادامه مطلبزخم فراوان
جسم تو چون سر زلف تو پریشان شده است چون ستاره به تنت زخم فراوان شده است سنگها بوسه گرفتند و دهانت بستند زیر این غنچه خون آه تو پنهان شده است گاه می بوسم و گه چند ورق می گریم قد وبالای تو سی پاره ی قرآن شده است …
ادامه مطلباحلی من العسل
احلی من العسل شده ای زیر سنگ ها در خاک سرخ حل شده ای زیر سنگ ها جسم تو مبتلای بلای عظیم شد از زخم بی بدل شده ای زیر سنگ ها نازک تن تو را چه شده سینه سرخ من؟ مشتاق بر اجل شده ای زیر سنگ ها بالا …
ادامه مطلبحسین جان
گرچه از دنیا فقط دو چشم تر دارم حسین من ز ثروتمندها هم بیشتر دارم حسین خانه بودم فاطمه آورد تا اینجا مرا هر کجا مادر بفرماید گذر دارم حسین روضه را جارو زدم قلب مرا جارو زدی حال دیگر داشتم حال دگر دارم حسین هر چه که دارم نگیری …
ادامه مطلبمن علمدار سپاهم
با منِ تشنه لب اِی مشک وفاداری کن دلِ اهل حرم این جاست تو دلداری کن همره آبِ درونت به زمین می ریزد آبرویم به بر یار خریداری کن خواهم آبی ببرم بهر گلویی کوچک آه اِی مشک زمین خورده مرا یاری کن یاد لب های حسین آب نخوردم هرگز …
ادامه مطلب