قسمت_اول روضه و توسل جانسوز _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمد طاهری

حسن جان … چهل ساله که ساکتی دیگه بس نیست،حسن جان چقدر زجر کشیدی تو جات این قفس نیست،حسن جان لبت غرق خون تو سینت نفس نیست،حسن جان …   بگو از .. همه حرفایی که شنیدی بگو از .. همه صحنه هایی که دیدی بگو از .. غم و …

ادامه مطلب

قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمد طاهری

(من غریب این دیارم که همه ازم بریدن این جماعت جانمازُ از زیر پاهام کشیدن ..)۲   با کی بگم که ، دل پریشونم شد هم زبونم ، تشنۀ خونَم ..   چشمام ابر آسمونِ لبهام غرقِ لخته خون .. یادِ خنده هایِ قنفذ قلبِ من رو میسوزونه ..   …

ادامه مطلب

غربت این قافله

از غصه ی این فاصله بگذار نگویم از غربت این قافله بگذار نگویم از شمر نگو تو، به تلافیش پدر جان از چشم بد حرمله بگذار نگویم از قصه ی این صورت زخمی که نگفتی از قصه ی این آبله بگذار نگویم من پیر شدم جان تو آن دم که …

ادامه مطلب

ذکر نام تو

چقدر شعر تو به شعر ناب نزدیک است وذکر نام تو به مستجاب نزدیک است چقدر دفتر عمر کمت مصیبت داشت که شرح حال شما به کتاب نزدیک است پدر که رفت ٬ عمو هم ٬ برادرانت هم سؤال های شما به جواب نزدیک است چرا شما همه تشنه لبید …

ادامه مطلب

سامان داشتم

من که سامان داشتم، پس نابسامانی بس است جمع خوبی داشتم، دیگر پریشانی بس است غیر موی سر، تمام پیکر من شد کبود میزبان لطفی نخواهد کرد، مهمانی بس است هرچه می گویم پدر کو؟ عمه می گوید: سفر من که می دانم، بگو: توجیه عرفانی بس است حرمله بعد …

ادامه مطلب

پاره شده پیرهنم

عمه جان دست نگهدار بهم می ریزد مو که کمتر شده بسیار بهم می ریزد شانه ام گم شد و سنجاق سرم را بردند حق بده موی من این بار بهم می ریزد چه ببافی چه نبافی همه اش سوخته است هرچه سعی ام کنی انگار بهم می ریزد چادری …

ادامه مطلب

تنم درد میکند

بابا سه روز هست تنم درد میکند حتی تمام پیرهنم درد میکند بابا…تو را…  حُشین اگر گفته ام ببخش دندان…زبان…لبم…دهنم…درد میکند…!. سید نیما نجاری تنم درد میکند اولین بار در حدیث اشک ایجاد شد.

ادامه مطلب

معجر

در گوشه ی خرابه گلستان رقیّه است شأنِ نزولِ ســوره ی باران رقیّه است تفســیرِ آیــه آیــه ی قرآن رقیّه است این دخترِ شــبیه به طوفان رقیّه است شهزاده ای که کاخِ ستم را خراب کرد با حفظِ چادرش به خــــدا انقلاب کرد از بهترین عشیره و ایل و تبار …

ادامه مطلب

خطری سخت

کاروان در مسیرِ راز و نیاز مدّتی از مسیر باقــــی بود دختری مثلِ آسمان معصوم باز هم روی دوشِ ساقی بود پیشِ هم در کــــنارِ هم با هم هردوشان مهربان و با احساس بود ساقی اسیرِ این کــــودک دخترک عاشقِ عمــــو عبّاس عاشقِ خنده های شیرینش عاشـــقِ آبشارِ مویش بود …

ادامه مطلب

یتیمی

رقیه بی تو بلاها کشید می دانی پس ازتوروز خوشی را ندید می دانی ؟ بیا ببین که به روزم چه ها پدرآمد وطعم تلخ یتیمی چشید می دانی؟ خداروشکر تورفتی ندیدی ای بابا و زجرموی مرا هی کشید می دانی؟ میان قافله بابا رقیه ات جاماند چقدر پای سرتو …

ادامه مطلب

حلالش نمیکنم

آنکس که زد نقاب حلالش نمیکنم خندید بی حساب حلالش نمیکنم چشمم که گرم شد سپرش خورد بر سرم فریاد زد نخواب! حلالش نمیکنم از موی سر گرفت مرا و بلند کرد میبرد با شتاب حلالش نمیکنم حتی به اسب لعنتیش خوب آب داد بر ما نداد آب حلالش نمیکنم …

ادامه مطلب

قولی بده

دلم میخواست معراجت ببینم چه معراجی عجب رنگین کمانی نرو دیگر! تو رفتی سنگ خوردم بیا قولی بده دیگر بمانی تورا با زخم صورت میشناسم مرا بشناس با قد کمانی نمیدانم چرا این زجر نامرد بدش می آید از شیرین زبانی عبایت روی دوش نیزه داری عقیق تو بدست ساربانی …

ادامه مطلب

سینه زنی سنگین _ ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۷_ حاج میثم مطیعی

(رسیدی، به مهمانیِ گریه هام بابا ! ۲رساندی، به زخمِ دلم التیام بابا ! ۲رسیدی… سلام بابا ! ۲)۲ نبودی مویِ ما را دستِ آتش شانه میزد ۲ندیدی هر که می آمد چه بی رحمانه میزد ۲یکی سیلی یکی تازیانه میزد ۲با گریه، بابایی! میگفتم، می آیی (حسین … حسین …

ادامه مطلب

سینه زنی زمینه زیبا _ ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها _شب سوم محرم۹۷ سید مجید بنی فاطمه

شبا که خوابتو می بینم تو خواب چشام میسوزهبابا اگه منو ببینی دلت برام می سوزه ( بابا دعا کن … تموم شه دردم …شب تا صبح از درد … خون گریه کردمبیا بغلم کن تا من  دورت بگردم … )۲ بابام به قولش عمل می کنهمیاد و منو باز  …

ادامه مطلب

سینه زنی _ ویژه روز عاشورا و ایام اسارت خاندان آل الله _ حاج مهدی اکبری

راس تو میرود .. بالایِ نیزه ها من زار میزنم .. در پایِ نیزه ها (آه ،اِی ستاره ی .. دنبالِه دارهِ من زخمی تَرین سَرِ ..نیزهِ سَوارِ من)۲ [(پاشو داداش ،نگاهی کن، که دارن ،به منِ غمزَدهِ میخندن) ۲ (دارن پایِ ،سَرِ عباس،جلو چشمِ همه ،دستمو میبندن)۲]۲    ….حسین جانم..حسین جانم …. (ای …

ادامه مطلب