رساندی، به زخمِ دلم التیام بابا ! ۲
رسیدی… سلام بابا ! ۲)۲
نبودی مویِ ما را دستِ آتش شانه میزد ۲
ندیدی هر که می آمد چه بی رحمانه میزد ۲
یکی سیلی یکی تازیانه میزد ۲
با گریه، بابایی! میگفتم، می آیی
(حسین … حسین … حسین … جان)
دمیده، در این کنج خرابه طلعتِ ماه ۲
رسیده، چرا سر زده مهمانِ من از راه؟
چه دارد، یتیم جز آه؟ ۲
یتیمی دردِ بی درمان یتیمی… آه… یتیمی ۲
اسیری و غم هجران یتیمی… آه… یتیمی ۲
شدم در کودکی بی سامان، یتیمی
رویایم! بابایم! همراهت، میآیم ۲
(حسین … حسین … حسین … جان)
*از زبان دخترای شهدای مدافع حرم*
دوباره، تو را بابای خوبم، خواب دیدم ۲
دوباره، تو را روشن تر از مهتاب دیدم ۲
سبکبار، بی تاب دیدم ۲
مرا بوسیدی و گفتی بیاور چادرت را ۲
که بینم بار دیگر بر تنت میراث زهرا ۲
مرا بوسیدی و گفتی ماهِ بابا ! ۲
میدانم… بابایی … مهمانِ مولایی
(حسین … حسین … حسین … جان)