پیکر کشیده شد…
از کودکی که قامتش آخر کشیده
شد …
*همه
دیده اند ..به هر کی الان بگی زخم بدتره یا
کوفتگی؟ میگه کوفتگی …زخم بدتره یا شکستگی؟ میگه شکستگی …مادرشم بازوش شکست…مادرشم
پهلوش شکست .*
با دست قاتلان
طفل یتیم کاکلِ مویش کشیده شد …
پهلوش تا شکست
آهی بلند از دلِ مادر کشیده شد…
*حسین
دید یه جایی هست اسب ها دارن پا می کوبن
…*
در زیر نعل اسب،
کار از تنش گذشت و به حنجر کشیده
شد…
پس با چه زحمتی جسمش کنار پیکرِ
اکبر کشیده شد ؟!
چندی گذشت و بعد…
گودال غرق خون شد و خنجر کشیده
شد …
*حسینـ….*
تا خیمه گاه هم پاهاش رویِ خاک،مکرر
کشیده شد …
*منو
ببخشه امام زمان …صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله…عمو حسین…عمو حسینــ…
عمو حسین… عمو حسین…*