شعر روضه

مقتل مکشوفه‌

پسرِ مادرِ آبی؛ پدرِ اشک شدی در مسیر غمِ خود همسفر اشک شدی آسمان خیس شد از بارش بارانِ زمین تا که بالا برود؛ بال و پر اشک شدی در دل سوخته‌ات یک غمِ چندین ساله‌ست چشم تو مقتل مکشوفه‌ای از گودال است لحظه‌ی شعر نوشتن قلمم می‌لرزد موقعِ گفتن …

ادامه مطلب

وای از شام

پیرمرد ِ بلا کشیده منم پسرِ شاه سربریده منم روضه خوانی که هرچه می گوید با دوچشم کبود دیده منم آنکه از ناقه دید بانوئی پایِ یک بوسه شد خمیده منم آن امامی که با تنی تب دار عقبِ ناقه ها دویده منم آنکه وقت فرار از خیمه ناله دختران …

ادامه مطلب

غصه و رنج

داغی از دشت بلا شد به جگر مرهم تو که تویی سِرِّ خدایی و خدا محرم تو نام جانسوز حسین زمزمه ی هر دم تو به خدا هست به جا تا به ابد پرچم تو تا قیامت بخدا زنده و جاوید تویی آنکه شد خونِ دل و یکسره بارید تویی …

ادامه مطلب

تلخ ترین

ای پسر بی بدل آفتاب دیده تو وصف زلالی آب پلک تو باشد ورقی از کتاب پلک بزن سوره نوری بتاب مصحف رویت بخدا خواندنی است قاری ان غیر خداوند نیست سوره حمد است ثنا گوی تو واقعه ساطع شده از بوی تو سوره والشمس ضحی روی تو سجده واجب …

ادامه مطلب

آمد یادم

دست بردم به گلو حنجرت آمد یادم سر تکان دادم و بر نی سرت آمد یادم یا بنی…چقدر مادر تو گفت و گریست دم گودال دم مادرت آمد یادم هر زمان آب کسی داد به دستم فورأ لب خشکیده ی آب آورت آمد یادم چشمم افتاد به قد خم یک …

ادامه مطلب

یاحسین

پرچمت سایه روی سر این نوکرهاست بال جبریل امین شهپر این نوکرهاست گر برادر شده ام باهمه سینه زنان چون که زهراهمه جا مادر این نوکرهاست یاحسین از همه عرش فراتر رفته هرکه در روضه تو نوکر این نوکرهاست من فقط در وسط روضه نفس می گیرم این نفس ها …

ادامه مطلب

ماه محرابم

بهار تب زده قربانی خزان شده است زمین بهانه ی نفرین آسمان شده است سر مفسر قرآن به رحل نیزه نشست چه خاکها به سر خیل قاریان شده است به نی مراقب خود باش ماه محرابم حسین! طاق دو ابروی تو نشان شده است شبی درون تنور و دمی به …

ادامه مطلب

دختر دردانه ات

در شام راه افتاد کم کم یک سپاه از شب جوری که می ترسید شب از راه و راه از شب سمت خرابه راه افتاده سپاه کُفر با یک جناح از تازیانه یک جناح از شب با گنبد مهتاب وبا یک مرقد فرضی دور خرابه ساخت دختر بارگاه از شب …

ادامه مطلب

گریه کن

قطره می آید در این خانه دریا میرود کور مادرزاد می آید مسیحا میرود ابتدا معراج هم پشت در این خانه بود هر که بالا میرود بی شک از اینجا میرود هر که آداب گدایی را رعایت میکند خشت هم باشد اگر تا به ثریا میرود گریه کن از آب …

ادامه مطلب

فقط برای حسین

اگر که عمر زیادم دهد خدای حسین هزارسال بسوزم فقط برای حسین حسینی ام!به دوعالم چکار دارم من! گذشته ام ز دوعالم به اتکای حسین حسین روح‌ نماز است و پنج‌ نوبت را.. سر نماز میوفتم بدست و پای حسین براش سینه زدم سینه ام حسینیه شد نوشته روی دلم …

ادامه مطلب