حسن جان، جلوۀ توحیدی تو
که روی قلب ما تابیدی تو
برایِ وصف تو گفتن از ماه
ندونستن خودِ خورشیدی تو
با نور تو امشب این ماه شده کامل
مثل لیله القدر خیره شب سائل
قرآن کریم از امشب شده نازل ..
نسیم عشق، حسن جانِ
کریم عشق، حسن جانِ
بگو نور صراط مستقیم عشق حسنجانِ
حسن جانم .. حسن جانم ..
یه شامی اومد و تو راه ایستاد
آقا با جسارت دشنامِت داد
ولی با صبوریت کاری کردی
که آخر اومدُ و رو پات افتاد
توی این روزگارِ دنیا پر از شامی
اما غصهای نیست وقتی تو آقامی
از خُلقِ کریمت آقا بده جامی ..
کار قلبم صبوریه
تویِ سینهم چه شوریه؟!
برات جشنِ ولادتی میگیرم توی سوریه
حسن جانم .. حسن جانم ..
زدی خنده روی دست مادر
تو هستی اولین نور کوثر
تویِ لالاییاش زهرا میگفت
شبیه حیدری از پا تا سر
دنیا سجده آورد آقا به کوی تو
رو کرده از امشب قبله به سوی تو
افطار علی شد بوسه به روی تو ..
بگو ایمان، حسن جانِ
یَم احسان، حسن جانِ
تموم زندگیم نذر حسن کهجان حسن جانِ
حسن جانم .. حسن جانم ..
.