پایگاه جامع روضه خوانی با توكل بر الله و توسل به اهل بیت (ع)، سایت روضه خوانی مرکزيست برای نشر و دانلود متن و کلیپ های صوتی و تصویری روضه، گریزهای مداحی ، کتاب های مقتل ،شعر، مرثیه و هر آنچه که به درد روضه خوانی می خورد.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
کنار هر گُلی یک خار هم هست
بلی خاشاک در گلزار هم هست
نه هر قلبی است چون آئینه روشن
بسی دل کنده را زنگار هم هست
میانِ صیدهایِ دامِ صیاد
یقیناً صید بی مقدار هم هست
*یا ین الحسن!…*
تمامِ بارها مطلوب نَبْوَد
که در هر باغ، یک سربار هم هست
بسی دیدم که در خیلِ غلامان
غلامِ زشت و بد کردار هم هست
به وصلِ حضرتِ جانان رسیدن
اگر آسان بُوَد، دشوار هم هست
*یا ین الحسن!…
امام رضا تو بیا واسطه شو، اگر تا به حالا خدا مارو نبخشیده، امروز یه دعایی برا ما بکن، کمکمون کن،سفارش کن…*
ای سند نجات من، ولایتِ تو یا رضا
صحن نو و عتیقِ تو، کعبه و کربلا رضا
دلم بود به یاد تو، مدینهُ الرضا رضا
زیارتت به دین من، زیارت خدا رضا
تو و کرامتت مرا، مکن زخود جدا رضا
رضا رضا، رضا رضا…
اَلا اَلا ثنای تو، ذکر عَلَی الدّوام من
رئوف من عطوف من، امید من امام من
لحظه به لحظه دَم به دَم، بر حرمت سلام من
به غرفه های مرقدت، خورده گره زمام من
در حَرَمت گرفته ام، ذکر رضا رضا رضا رضا
رضا رضا، رضا رضا…
توئی که دردِ روح را، زفیضِ تن دوا کنی
عقده ز کارِ عالمی، به یک اشاره واکنی
کلیم را عصا دهی، مسیح را دعا کنی
چه می شود که یک نظر، به قلب سنگ ما کنی
ای که به یک اشاره ات، سنگ شود طلا رضا
رضا رضا، رضا رضا…
*از طرف حرم امام رضا، اون مهندس اتریشی که مسیحی هم بود رو دعوت کردن برای طرحِ توسعه ی حرم، با مترجم و بعضی از کارکنان آستان قدس رضوی، دونه دونه صحن ها رو بازدید کردن، تا اومدن توی صحنِ اسماعیل طلایی و جایی که پنجره ی فولادِ، آروم آروم جلو اومد، دید یکی طنابی به پنجره و دستش گره زده، یکی به پاش گره زده” امروز ما هم دلمون رو به پنجره فولادِ آقا گره بزنیم، بگیم آقا! من خودم نمی تونم گره بزنم، آقا! این گره رو شما باید با دستِ خودت بزنی…” از مترجمش سئوال کرد: اینها دیوانه شدن؟ اینها اینجا چی میخوان؟ چرا خودشون رو اینجا بستن؟ مترجمش گفت: اینها کسانی هستند که کارد به استخوانشون رسیده، اومدن جوابشون رو از امام رضا بگیرن، تا این جمله رو شنید، انگار دلش زیر و رو شد، گفت: پس یکی از این طناب هارو برایِ من هم ببند، مترجم میگه: من طناب رو بستم، خودم اومدم سمت هتل، نیمه های شب شد، چشمم گرمِ خواب، دیدم دارن درب اتاق رو محکم میزنن، در رو باز کردم، دیدم مهندسِ اتریشیِ، از بس گریه کرده، چشماش یه کاسه خون شده، گفتم: چی شده؟ گفت: این امام رضاتون کیه؟گفت: اون طناب رو یادته گفتم برا من گره بزن، آخه گفتی: اینها افرادی هستن که کارد به استخوانشون رسیده، منم یه پسر فلج داشتم تویِ اتریش، پیشِ هر دکتری بردم جوابم کردن، منم کارد به استخوانم رسیده بود، طناب رو گفتم برا پسرِ من ببندی… گفتم: حالا چی شده؟ گفت: خانومم از اتریش تماس گرفته، میگه: آقا چشمت روشن، پسرت خوب شده، داره راه میره، الان داره از خوشحالی دورِ اتاق میدوه، اما یه حرفی میگه من نمی فهمم چی میگه، گفتم: چی میگه؟ گفت: هی میگه: امام رضا، امام رضا….
“من میخوام بگم: امام رضا! جوابِ اون مسیحی رو میدی، جوابِ ارمنی رو میدی، آقا! مگه من کمتر از اون مسیحی هستم؟ یه عُمری دَرِ خونه ات رو زدم…حالا هر کی درد داره صدا بزنه: یا امام رضا!…”
اما قربونِ تو غریب نواز برم که غریبانه کشتنت، قربونِ تو مهربون برم که مظلومانه کشتنت، اباصلت میگه: تا چشمم به جوادالائمه افتاد، حجره رو نشونش دادم، واردِ حجره شد، تا چشمِ امام رضا به آقا جوادالائمه افتاد، از جا بلند شد، میوه ی دلش رو در آغوش گرفت، هی پسرش رو می بوسید، بابا من منتظرت بودم، لحظه ی آخرِ عُمرِ منه” من یه اشاره کنم” آری هر پدری آرزوش اینه لحظه ی آخر پسرش بیاد بالا سرش باشه، اما بمیرم کربلا، کربلا…گفت:..*
میوه ی دلم، بابا! بابا! بابا!
خون شده دلم، بابا! بابا! بابا!
پیشِ چشمِ من، بابا! بابا! بابا!
دست و پا مزن، بابا! بابا! بابا!
*”صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا مَظلوم، یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه” خدایا! این قلیل توسلات از ما بپذیر، ذخیره ی قبر و قیامتِ ما قرار بده، فرجِ امام زمان برسان، از فتنه های آخرِ زمان مارو محفوظ و مَصون بدار، مملکت ما، دینِ ما، رهبرِ ما، علمای ما در پناه خودت محافظت بفرما، ثوابی از این محفل به روی گذشتگان، شهدا، امام،والدینِ مون،اموات بد وارث و بی وارث عاید و واصل بگردان، صلواتی ختم کنید…*
.