ابرِ بهارم یابن الزهرا
تا کی ببارم یابن الزهرا …
ای آخرین مسافر دنیا کجایی ؟..
ای یوسف صحراییِ زهرا کجایی
شاها نظر به ما کن ، لطفی بر این گدا کن
در یک قنوتِ وترت ، آقا ما رو دعا کن …
«یابن الحسن کجایی …»
_________
دلم هوای دیدنت کرد
یا طَّلْعَهَ الرَّشِیدَهَ برگرد
ای روشنی بخش دلم تو آفتابی
کی می شود بی پرده بر دنیا بتابی؟
یه سر اگه شد آقا ، بیا به روضۀ ما
تا از شرارِ آهت ، آتیش بگیره اینجا
_________
همراه خود ای بی قرینه
یه شب ما رو ببر مدینه …
شاید مرا یک شب کنارِ خود نشانی
بالایِ قبرِ مادرت روضه بخوانی ..
روضه از آن جوانی ، که شد قدش کمانی
هم شد مویش سپیدُ ، هم رویش اَرغوانی