از اینکه بی وفایم، خیلی دلم گرفتهباید به خود بیایم، خیلی دلم گرفته
«أُدعونی أَستجب» را خواندم ولی از اینکهلنگ است هر دو پایم، خیلی دلم گرفته
در خود شکستم از بغض، گفتم میانِ سجده:با اشکِ بی صدایم، خیلی دلم گرفته
یارب «ظَلمتُ نفسی»، یارب «إلهی ٱلعفو»درمانده و گدایم، خیلی دلم گرفته
یک عده با چه شوقی زائر شدند اما؛من تحبس الدّعایم، خیلی دلم گرفته
دل ذکرِ «لاطبیبَ مَن لاطبیبَ» داردقدری بده شفایم، خیلی دلم گرفته
ردّم نکن! به وٱلله جز تو کسی ندارمکاری بکن برایم، خیلی دلم گرفته
«دست از طلب ندارم» اینها همه بهانه ستدلتنگِ کربلایم، خیلی دلم گرفته!
مرضیه عاطفی
بی وفایم اولین بار در حدیث اشک ایجاد شد.