شخصیت ها

گوشواره ام چه شده

سرت به دامن این شاهزاده افتاده به دست پیر خرابات باده افتاده کنون که نوبت من شد پدر، دو دستانم کنار راس تو بی استفاده افتاده بیا سوال مکن گوشواره ام چه شده خیال کن که شبی بین جاده افتاده بگو ترک ترک زخم صورتت از چیست؟ مگو به من …

ادامه مطلب

شکست حرمت من

بابا شکست حرمت من، در سه سالگی از حد گذشت غربت من، در سه سالگی پیری من برای همه آشکار شد دیدی خمید قامت من در سه سالگی؟ در شام، دخترت به تمسخر گرفته شد ای وای از خجالت من در سه سالگی دستان زجر بود بزرگ و… عجیب نیست …

ادامه مطلب

من الذی ایتمنی

سحرها تازیانه ، خون دلْ شب خورده ام بابا تشر از زجر و خولى موقع تب خورده ام بابا لب تو خیزران خوردو لب من درد میگیرد که من چوب وفادارى ازاین لب خورده ام بابا مرتب شانه گیسویم نخورده هیچ عیبى نیست ولى کعب نى و سیلى مرتب خورده …

ادامه مطلب

پای طـَبق

شاید اگر او این همه هِقْ هِق نمی کرد پای طـَبق پای سر تو دِق نمی کرد شاید اگر عبّاس را یک لحظه می دید آرام می شد دختر تو دق نمی کرد شاید اگر آن روز جای زَجر در دشت می دید علیِّ اکـبر تو دق نمی کرد شاید …

ادامه مطلب

سلام ای سر بابا

سلام ای سر بابا تنت کجا رفته شنیده ام که تنت بین بوریا رفته خوش آمدی‌ پدرم دیدن من آمده ای چه شد که نصف شبی به خرابه سر زده ای هوای اهل و عیالت هوای سوختن‌ است همان قدم که نداری بروی چشم من‌ است خبر بگیر ز حالم …

ادامه مطلب

ماه عزای عالم

ای اهل آسمان و زمین غم شروع شد ماه عزای عالم و آدم شروع شد حور و ملک، پری و بشر زار می‌زنند هنگامه‌ی مصیبت اعظم شروع شد باز این چه نوحه‌ای‌ست که بر سینه می‌زنم باز این چه مرثیه‌ست که اشکم شروع شد روضه،‌خروش،‌زمزمه،‌واحد،‌زمینه،‌شور جانم‌حسین،‌سینه زنی،‌دم شروع شد نوحوا‌علی‌الحسین، …

ادامه مطلب

اهل نیرنگ اند اینجا

بند اول این بی مرامان اهل نیرنگ اند اینجا هم کوچه هم پس کوچه ها تنگ اند اینجا زن هایشان هم خبره ی جنگ اند اینجا اطفالشان هم در پی سنگ اند اینجا بر شانه ی دیوار کوچه تکیه کردم خیلی برای دخترانت گریه کردم بند دوم هم زجر ها …

ادامه مطلب

خاک پای حسین

چون از ازل شده ام سخت مبتلای حسین من آن خدایْ پرستم ، که شد خدای حسین علَی الصباح قیامت نمیکنم قد راست اگر که سر بگذارم به خاک پای حسین قسم به جان امامم نمیروم هرگز بهشت زینت اگر نیست با لوای حسین پیمبران به ضیافت روند بی تردید …

ادامه مطلب

شوق روضه‌

زمین انداختم در روضه‌ات بار گناهم را و شستم با گلابِ چشمِ خود روی سیاهم را هزار و چارصد سال از تو دور افتاده‌ام؛ اما … به هیئت می‌شوم سرباز، شاهِ کم سپاهم را به یاری آمدم با لشکری از قطره‌های اشک نگیر از چشم‌های پر گناهِ من سلاحم را …

ادامه مطلب

با عمه اش به پای حسین گریه میکند در سجده هم برای حسین گریه میکند/ امام سجاد علیه السلام

با عمه اش به پای حسین گریه میکند در سجده هم برای حسین گریه میکند سجاد آل عشق و امام بکاست او هر لحظه در هوای حسین گریه می کند هشتاد درصد از لحظات غمش شده وقف حسین و جای حسین گریه می کند با خاطرات نیزه و سر لطمه …

ادامه مطلب