“اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ
الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ
وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ
طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً“
تمام عمر پی اشتباه می گردم
میان راهم و دنبال راه می گردم
تو در منی و من آن چشمه ی سیاه دلم
که بی قرار دنبال ماه می گردم
عزیز مصرِ پیمبر تو هستی اما من
به جستجوی تو در بین چاه می گردم
چگونه دور تو گردم منی که درهمه عمر
به دور از تو و دُور گناه می گردم
الا که گوشه ی چشمت غم از جهان ببرد
اگر نگاه کنی رو به راه می گردم
“کُلُّهم نورٌ واحد” فرقی نداره جوادالائمه
با امام رضا،امام رضا با امام زمان…امام رضا علیه السلام شنید، مُوفق خادم جوادالائمه،
آقازاده ی امام رضا رو از یک دری میبره توی خونه که کمتر مردم سر راهش بیان،امام رضا
برای جوادالائمه نوشت:عزیز دلم!جوادم! این مردم با یه امیدی در خونه ی تو میان،بابا
از همون جایی ردشو که سائلان میان سر راهت صف میکشن….یا امام رضا! امشب به آقازاده ات سفارش مارو هم بُکن…*
به این امید که گیری به کف مهارم را
عنان به دست در این بارگاه می گردم
مگو که راه ندارم به روضه ی جدَّت
میان روضه پی سر پناه می گردم
برای دیدنت ای مَردِ روضه ی گودال
شبیه فاطمه در قتلگاه می گردم