عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی روضه خوانی برای اهل بیت علیهم السلام شریک باشند و ما را جهت تامین هزینه های جاری سایت، تایپ مجالس روضه و... یاری فرمایند می توانند از طریق آیکونهای ذیل اقدام نمایند.

قسمت_پایانی روضۀ جانسوز _ ویژۀ ایام اربعین _ حاج حیدر خمسه


برگَشته
ام به کرببلا یا أخی الغریب

بی تو
دِگر فِتادم از پا أخی الغریب

قدم
ز غصه هایِ تو تا شد أخی الغریب

بعد
از تو نیست خیر به دنیا أخی الغریب

 

یک اربعین
پس از تو بلا دید خواهرت

رفتی
و بعد تو چه ها دید خواهرت

 

باید
این شبا تو کمک بدی ، خیلی از رفیقامون نرفتن گفتن بمونیم روضه ها خالی نشه .. از صبح
این ور اون ور دارم داد میزنم، به اربابم هر چی دادن میزارم وسط، هرچی هم تو این چند
روز دلت سوخت بزار وسط ، من میگم، یه ثواب اونی که رفته میبره ده تا ثواب توی نرفته
، وقتی تَقَلّا برا رفتن میکنی بی بی میگه جانم .. چند تا تون به این و اون رو زدید
نشد .. رفیق میشناسم، به صاحب کارش گفته حقوق یه ماهَ مو نده، سه روز برم بیام …
هواست به ما هست یا نه؟ میدونم سرت شلوغه اما منم دل دارم .. میخوام این دوسه تا بند
و با من بیای ها،

 

 آورده ام کنار مزارت سر تو را

 از ساربان گرفته ام انگشتر تو
را

 دق داده اند بی صفتان مادر تو
را

از بس
زدن در همه جا خواهر تو را

 

یک دم
نظر نما که تن من شده کبود

رفتم
به شام در بر من محرمی نبود

 

رسیدن
کربلا ، زنایِ بنی اسد غوغا کردن، چند جا زنا خیلی به آل الله خدمت کردن .. یکی اینجا
بود ، زنا بنی اسد رفتن به مرداشون گفتن نمیرید ما میریم .. تن بچه هایِ زهرا رو زمینِ
.. دور تا دور قبرا آماده ، الآن صاحبایِ قبرا میان نگاه کردن دیدن از دور، دونه دونه،
مثل برگ خزان .. از بالا مرکبا، با صورت میان پایین .. دویدن زنا … رسیدن به اولی
خانم پاشو، اینجا که قبری نیست ، قبرا جلوست، صدا زد برو کنار، کجا بودی ظهر عاشورا
.. قاسمم همین جا تیکه تیکه شد .. دیدن اینا آروم نمیشه رفتن جلو تر ، خانم پاشو
.. قبرا جلوست، گفت برو کنار .. کجا بودی برادرم علی اکبر رو همین جا عربا عربا
… دیدن نه، کار جمع نمیشه، بریم سراغ بزرگتر اومدن بالا سر زینب، خانم شما بزرگید
، پاشو قبر جلوست، خانم جیغ کشید .. برید کنار .. کجا بودید صبح یازدهم .. اسباشونو
نعل تازه … اینقدر رو تنش دُوُندَن … همه صحرا بوی حسین .. آه

 

بالاخره
اومد بالای قبرا
..

 

از دوریت
حسین گریبان دریده ام

رفتی
و بعد تو، چه بلایی، کشیده ام

من ناسزا  ز دشمن زهرا شنیده ام

دشمن
تر از یهود به حیدر ندیده ام

از آتش
یهود به سرها نشانه است

 

دم دروازۀ
شام، اومد گفت یا شمر، من از تو تاحالا چیزی خواستم، نه والله” یه خواهش دارم،
بگو مارو از شلوغی نبرن، بازار نبرن، یه بار بحرف خانم گوش کرد، تا مسیر عوض شد، خانم
دوید، بگو از بازار ببرن .. اونجا نه ، محلۀ یهود

 

از آتش
یهود، به سرها ، نشانه است

بر گونه
هایمان اثرِ تازیانه است

 

عرض
روضه ام یه جمله است. همه رو آروم کردن، دو نفر آروم نمیشدن .. یکی ربابه .. هر چی
دست رو سرش، خانم آروم، بچم کجاست؟..  هر کی
یه قبری رو بغل، بچم کجاست؟.. امام سجاد اومد آرومش کرد، خودم گذاشتم رو سینه ش نگران
نباش جاش خوبه .. رباب آروم شد، اما سکینه آروم نمیگرفت .. هی میگفت وینَ عمی .. یه
ظرف آب برداشت رفت سمت علقمه عمو پاشو .. پاشو .. آب برات آوردم .. عمو آب فرات

 

اِی
سایۀ بلند تو بر سر بلند شو

جانم
شود فدات برادر بلند شو

پس داده
اند چادر مادر بلند شو

زخم
جبین من شده بهتر بلند شو

بنگر
چگونه از غم تو سال خورده ام

برخیز
تا کنار مزارت نمرده ام

 

یادم
نمیرود که چه دیدم ز روی تل

من نالۀ
بُنَیَّ شنیده ام زِ روی تل

فریاد
یا حسین کشیده ام زِ روی تل

 بر سینه ات نشستُ دویدم ز روی
تل

 

آن نانجیب
خنجر خود را بُرون کشید

رأس
تو را مقابل من از قفا برید

 

شاعر:
#مهدی_علی_قاسمی

 

بگو
چه کار کنم تا که دست و پا نزنی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.