واحد (سنگین)
تو که رفتی پیر شدم خزون
شدم
تا دوباره دیدمت جوون شدم
، دیگه نیمه جون شدم
میبینی که پوست و استخون
شدم
سر زبون داشتم و بی زبون شدم
، دیگه نیمه جون شدم
مثل یه گل که بو نداشته باشه
سخته
دختر اگر که مو نداشته باشه
سخته
توی بیابون تک و تنها گیر
بیفته
اونم اگه عمو نداشته باشه
سخته
چیکار کنم که نبینه بابا
، ظاهر و باطن همینه بابا
شد آسمون خدا ملافه م ، بالش
من هم زمینه بابا
تنگه دلم زیاد بابا
، بچه بابا میخواد بابا
******
دخترت ببین که آواره شده
شبیه کسی که آواره شده ،
عمه بیچاره شده
گوشام از بس کشیدن پاره شده
آویزون شبیه گوشواره شده
، عمه بیچاره شده
غریب اگه خدا نداشته باشه
سخته
دختر اگه بابا نداشته باشه
سخته
چه جوری از کربلا اومدی خرابه؟
سر اگه دست و پا نداشته باشه
سخته
برات بمیرم برام میمردی
، ای کاش منم با خودت میبردی
تو هم مثه من دندون نداری
، شبیه من سخت غذا میخوردی
تنگه دلم زیاد بابا
، بچه بابا میخواد بابا
******
نیست ستاره ای تو آسمون من
یکی نیست راهو بده نشون من
، آره مهربون من
فحش و ناسزا شد آب و نون
من
خورد شد از هزار جا استخون
من ، آره مهربون من
دویدن پشت سرِ قافله سخته
توی عزا شنیدنِ هلهله سخته
یه همزبون توی سفر نیازه
اما
سفر با شمر و خولی و حرمله
سخته
مثل یه شیشه ترک میخوردم
، از کینه های فدک میخوردم
غذا بهم دیر به دیر میدادن
، زود به زود اما کتک میخوردم
تنگه دلم زیاد بابا
، بچه بابا میخواد بابا