واحد
(به سبک شب آخر شد و)
دو شب
شب آخر شد و حالم و ، ببین دلم درده
ببین آتیش گرفته دلم ، ولی تنم سرده
نمیشه باورم حرفت حرف رفتنه
آخرین شب منه در کنارت میشینم
نگیر امشب داداش از ، خواهر نگاهتو
فردا روی ماهتو روی نیزه میبینم
دستم داداش به دامنت ، تو رو ازم بگیرنت
باید عزا بگیرم
دیدم تو خواب یه بی حیا ، گرفته موتو ازقفا
آخ من برات بمیرم
واویلا ، کربلا کربلا کربلا کربلا
******
جوری حرف میزنی انگار عمر تو به دنیا نیست
تشنه ای مگه آب مهر مادر تو زهرا نیست
نمی تونم داداش خون حنجر تو رو
اشک مادر تو رو ، توی صحرا ببینم
چه جوری تن سقای لشکر تو رو
جسم اکبر تو رو ارباً اربا ببینم
هوا سرت رو داشته باش ، بگم چه میکنن داداش
با ما یه صبح تا ظهر
میشی دیگه از من جدا ، سرت میشه از تن جدا
فردا یه صبح تا ظهر
واویلا ، کربلا کربلا کربلا کربلا
******
خواهرم بعد من اینها روز و شب نمیفهمن
سنان و خولی و حرمله ادب نمیفهمن
میذارن تو دل من ، غمهای عالم و
اشکای رقیه مو ، بعد من در میارن
میخندن تا میبینن من ناله میزنم
حتی دیگه از تنم پیرهن در میارن
تو هستی دختر علی ، گوشواره میدزدن
ولی صبر تو رو ندزدن
طاقت بیاری خواهرم ، این بی حیاها توحرم
دنبال اجر و مزدن
واویلا ، کربلا کربلا کربلا کربلا