عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی روضه خوانی برای اهل بیت علیهم السلام شریک باشند و ما را جهت تامین هزینه های جاری سایت، تایپ مجالس روضه و... یاری فرمایند می توانند از طریق آیکونهای ذیل اقدام نمایند.

قسمت_اول روضه و توسل جانسوز _شب دوم محرم ۹۶_ حاج حیدر خمسه


خونِ
تو خون بهاش خداوند اکبر است

اشکِ
غمت به خونِ شهیدان برابر است

 

هر جا
غم تو نیست همان جا جهنم است

 

*من
هرجا تو باشی میام هر جا اسم توِ بدو اومدم، فردا قیامت چشم برام نزاریا … من بهترین
روزایِ عمرم را با تو گذروندم .. پیرمردهامون موهاشونُ با تو سفید کردند، فردا قیامت
این پا او پا نکنند آقام کجاست
…*

 

هرجا
غمت تو نیست همان جا جهنم است

هرجا
عزای توست بهشت مکرر است

پیراهن
عزات به از قله¬ی بهشت

 

*بعضی
ها میان میگن چیه هی مشکی می پوشی،قساوت قلب، بابا بیا ببین ما مشکی می پوشیم رحممون
بیشتره، ادبمون بیشتره، مَثَل یهو تو خیابون ماشین جلوت می پیچه تا میای حرف بزنی می
بینی مشکی تنشه یه نگاه به پیرهنت میکنی یهو آقات میات جلوت، بخدا همه این را لمس کردند.
من لباس مشکی تو را با عالم عوض نکردم … ما برای عزیزترین کسمون چهل روز لباس می
پوشیم،مردم میان از تنمون در میارن … اما دو سه روز به محرم با رسم و رسوم میریم
لباس سیاه، یکی میره کربلا .. یکی میره امام رضا .. یکی میره سیدالکریم.. اجازه میگیریم
تنمون میکنیم

 

تازه
من تو روضه هام میگم اگه خواهرت اربعین دربه دریش تموم میشه ما تازه از اربعین دربه
دری امام حسنمون شروع میشه، ان شاالله این دربه دری هیچوقت تموم نشه … ان شاالله
همیشه دربه در تو باشم آقا
*

 

پیراهن
عزا به از قله¬ی بهشت

چاییِ
روضۀ تو همان آب کوثر است

 

*بچه
ها یه جوری بیاید بزارید صداتون بگیره.. از امروز بود صدایِ زینب دیگه گرفت … خیلی
باباها هنوز کربلا نرفتن ،دیگه بابام هست روشم نمیشه بیاد به بچه بگه .. بیا یه قولی
با هم امشب ببندیم، قرض کن بابات و مادرت رو بفرست کربلا … نه با منت ها، بیا بگو
بابا یه خواهش دارم یه منت سرم بزار میشه با پول من بری کربلا … بعد اونوقت پاش به
حرم برسه زیر قبه بره ببین زندگیت چی میشه

…*

 

مادر
مرا به بزم عزایِ تو شیر دارد

این اشک
نیست بر رخ من شیر مادر است

 

*کم
مادرم از این روضه به اون روضه نرفت .. کم مادرم برای تو به این خیابون به اون خیابون
نرفت .. الکی نیست ما الان سرگردون روضه ایم .. با بابام جلو جلو نشستم .. اگر پسر
بود سالم بود غلامِ حسین تازه خوبش هم میداد، میگفت اگر سالم بود غلام حسین

 

من از
در سرایِ تو جایی نمی روم

 

یه کم
روضه بخوانم ورودیه کربلاست، بخدا گفتنش راحته نگاه کنی ببینی نامحرم ها دارن می دوند
، دو جا زینب چادر بست یه جا رویِ تل زینبیه دید گودال شلوغ شد … گفت اومدم … یه
جا صبح یازدهم گفت برید کنار خودم سوارشون می کنم اینا محرم نامحرم سرشون میشه .. رباب
هم سوار کرد ، شتر رو مرد تنها نمی تونه سوار شه ، نگاه کرد دید لاتایِ کوفه دست زیر
چونه زدند بخور زمین بخندند … برگشت رو به گودال حسین ، علی اکبر، قاسم، عون، دید
صدا نمیاد .. برگشت رو به علقمه ، خوش غیرت، علمدار، پسر ام البنین، پاشو ببین ارازل
کوفه دست زیر چونه زدند

 

روی زانوی
برادر، پا اگر بگذاشته

آفتاب
انگار منّت بر قمر بگذاشته

 

دستها
را روی دوشِ دو پسر بگذاشته

آنکه
روی شانۀ عباس سر بگذاشته

 

دورِ
او از عون و جعفر، اکبر و قاسم پُر است

شُکر،
گِردَش از جوانان بنی هاشم پُر است

 

*هر
جایی کاروان اتراق میکرد دورُ وَری ها میدیدند میگفتند خوش بحالشون، لذت هم داره اینطوری،
چه محرم هایی دورشن چشمشون زدند
…*

 

جبرئیل
اینجاست تا خانم فرمایش کند

تا حسینش
هست، او احساس آرامش کند

 

تا که
آرام است دنیا، درکِ آسایش کند

تا بیاید
عمه جان، باید عمو خواهش کند

 

*چه
غوغایی بود بین این کاروان، دعوا بود سر بچه ها، کی برای عمه زانو بگذاره
..*

 

تا که
عباس است،خانم خواب راحت میکند

او فقط
در سایۀ او استراحت میکند



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.