گریه پیوسته تر بهترِ …
وقتی که روضۀ دخترِ
روضه خوان خسته تر بهترِ …
ای سادات می بخشید که روضه سنگینِ
چشمایِ سه ساله دیگه تار میبینه …
لال بشه روضه خوانِ رقیه …
سیلی برده امون رقیه …
یا رقیه رقیه رقیه …..
روضه خوان گفت و من زار زدم
هی سرمو به دیوار زدم …
یاد بی بی خودمو رو توی
روضۀ کوچه بازار زدم …
ای سادات می بخشید که روضه مکشوفه
خاکستر می ریختن رو سرش تو کوفه
لال بشه روضه خوانِ رقیه …
داره لکنت زبونِ رقیه …
یا رقیه رقیه رقیه …..
روضه خوان عمۀ قافله
روضه هم روضۀ فاصله …
وای اگه دختری نیمه شب
گم شه با پایِ پر آبله …
ای سادات میبخشید که این روضه داغه
افتاده سه ساله با سر از رو ناقه
لال بشه روضه خوانِ رقیه …
مرده با تازیون رقیه …
ای حسین …..