عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی روضه خوانی برای اهل بیت علیهم السلام شریک باشند و ما را جهت تامین هزینه های جاری سایت، تایپ مجالس روضه و... یاری فرمایند می توانند از طریق آیکونهای ذیل اقدام نمایند.

خطبه زینب کبری سلام الله علیها در شام/مقتل

آنگاه که زینب دختر امیر المومنین (علیهما السلام) دید یزید (لعنه الله) با چوب دستی خود بر دندانهای ثنایای ابا عبد الله (علیه السلام) می زند و این اشعار را می خواند :

 بنی هاشم پادشاهی را به بازی گرفتند ، نه خبری از آسمان نازل شده و نه وحیی فرود آمده است کاش نیاکانم که در بدر جزع و فزع قبیله خزرج را از آن زد و خورد ها مشاهده نمودند می بودند و میدیدند که چگونه انتقامشان را گرفتم ، در آن صورت اظهار خرسندی و شادی می کردند ، و به من دست مریزاد می گفتند ، ما این کار را به کیفر جنگ بدر انجام دادیم و اکنون بی حساب شده ایم و کشته هایمان برابر شده است ، از نسا خندف نیستم اگر تاوان پسران احمد و فرزندان پیامبر و کارهایشان را نستانم.

 بعد از این کلمات حضرت زینب (سلام الله علیها) روی قدمهای خویش ایستاد و چنین فرمود : الحمد لله رب العالمین ، و الصلاه على جدی سید المرسلین، صدق الله سبحانه کذلک یقول : ( ثم کان عاقبه الذین أساؤا السؤى أن کذبوا بآیات الله وکانوا بها یستهزؤن ) أظننت یا یزید حین أخذت علینا أقطار الأرض ، و ضیقت علینا آفاق السماء ، فأصبحنا لک فی أسار ، نساق إلیک سوقا فی قطار ، و أنت علینا ذو اقتدار أن بنا من الله هوانا وعلیک منه کرامه و امتنانا ، و أن ذلک لعظم خطرک ، وجلاله قدرک ، فشمخت بأنفک ، و نظرت فی عطفک تضرب أصدریک فرحا و تنفض مذرویک مرحا حین رأیت الدنیا لک مستوسقه و الأمور لدیک متسقه و حین صفا لک ملکنا ، و خلص لک سلطاننا ، فمهلا مهلا لا تطش جهلا أنسیت قول الله عز وجل : ( و لا یحسبن الذین کفروا إنما نملی لهم خیرا لأنفسهم إنما نملی لهم لیزدادوا إثما و لهم عذاب مهین). أمن العدل یا بن الطلقاء؟ تخدیرک حرائرک وإمائک ، وسوقک بنات رسول الله سبایا ، قد هتکت ستورهن ، و أبدیت وجوههن ، تحدوا بهن الأعداء من بلد إلى بلد ، و یستشرفهن اهل المناقل و یتبرزن لأهل المناهل و یتصفح وجوههن القریب و البعید ، و الشریف و الوضیع ، و الدنی و الرفیع ، لیس معهن من رجالهن ولی ، ولا من حماتهن حمی، عتوا منک على الله و جحودا لرسول الله ، ودفعا لما جاء به من عند الله، و لاغرو منک ولا عجب من فعلک ، وأنى ترتجى مراقبه بن من لفظ فوه أکباد الشهداء و نبت لحمه بدماء السعداء و نصب الحرب لسید الأنبیاء ، و جمع الأحزاب، و شهر الحراب ، و هز السیوف فی وجه رسول الله صلى الله علیه وآله ، أشد العرب لله جحودا، و أنکرهم له رسولا ، و أظهرهم له عدوانا ، و أعتاهم على الرب کفرا و طغیانا ، ألا إنها نتیجه خلال الکفر، و ضب یجرجر فی الصدر لقتلى یوم بدر، فلا یستبطئ فی بغضنا أهل البیت من کان نظره إلینا شنفا و إحنا و أظغانا ، یظهر کفره برسول الله ، و یفصح ذلک بلسانه ، وهو یقول : فرحا بقتل ولده و سبی ذریته ، غیر متَحوّب و لامستعظم و یهتف باشیاخه : لأهلوا و استهلوا فرحا * و لقالوا یا یزید لا تشل منحنیا على ثنایا أبی عبد الله و کانت مقبّل رسول الله صلى الله علیه و آله ینکتها بمخصرته، قد التمع السرور بوجهه ، لعمری لقد نکأت القرحه و استأصلت الشأفه ، بإراقتک دم سید شباب أهل الجنه ، و ابن یعسوب الدین ، و شمس آل عبد المطلب ، و هتفت بأشیاخک ، و تقربت بدمه إلى الکفره من أسلافک ، ثم صرخت بندائک و لعمری لقد نادیتهم لو شهدوک! و وشیکا تشهدهم ، و لن یشهدوک و لتود یمینک کما زعمت شلت بک عن مرفقها وجذت ، و أحببت أمک لم تحملک و إیاک لم یلد ، حین تصیر إلى سخط الله و مخاصمک رسول الله صلى الله علیه وآله. اللهم خذ بحقنا، و انتقم من ظالمنا ، و احلل غضبک على من سفک دمائنا و نقض ذمارنا ، و قتل حماتنا ، و هتک عنا سدولنا ، و فعلت فعلتک التی فعلت ، و ما فریت إلا جلدک ، و ما جزرت إلا لحمک ، و سترد على رسول الله بما تحملت من دم ذریته ، و انتهکت من حرمته ، و سفکت من دماء عترته و لحمته ، حیث یجمع به شملهم ، و یلم به شعثهم ، و ینتقم من ظالمهم ، ویأخذ لهم بحقهم من أعدائهم فلا یستفزنک الفرح بقتلهم ، و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون فرحین بما آتاهم الله من فضله ، وحسبک بالله ولیا و حاکما ، وب رسول الله خصما ، و بجبرئیل ظهیرا ، و سیعلم من بوأک و مکنک من رقاب المسلمین أن بئس للظالمین بدلا ، و أیکم شر مکانا و أضل سبیلا ، و ما استصغاری قدرک ، و لا استعظامی تقریعک توهما لانتجاع الخطاب فیک بعد أن ترکت عیون المسلمین به عبرى ، و صدورهم عند ذکره حرا ، فتلک قلوب قاسیه ، و نفوس طاغیه ، و أجسام محشوه بسخط الله و لعنه الرسول ، قد عشش فیه الشیطان ، و فرخ ، و من هناک مثلک ما درج ، فالعجب کل العجب لقتل الأتقیاء ، و أسباط الأنبیاء ، و سلیل الأوصیاء ، بأیدی الطلقاء الخبیثه ، و نسل العهره الفجره ، تنطف أکفهم من دمائنا و تنحلب أفواههم من لحومنا تلک الجثث الزاکیه على الجبوب الضاحیه ، تنتابها العواسل و تعفّرها أمهات الفواعل فلئن اتخذتنا مغنما لتجد بنا وشیکا مغرما حین لا تجد إلا ما قدمت یداک ، و ما الله بظلام للعبید فإلى الله المشتکى و المعول ، و إلیه الملجأ و المؤمل ، ثم کد کیدک ، و اجهد جهدک فوالله الذی شرفنا بالوحی و الکتاب ، و النبوه و الانتخاب ، لاتدرک أمدنا ، و لاتبلغ غایتنا ، و لاتمحو ذکرنا ، و لا یرحض عنک عارها ، وهل رأیک إلا فند، و أیامک إلا عدد، و جمعک إلا بدد ، یوم یناد المنادی ألا لعن الله الظالم العادی. والحمد لله الذی حکم لأولیائه بالسعاده ، و ختم لأصفیائه بالشهاده ، ببلوغ الإراده ، نقلهم إلى الرحمه و الرأفه ، و الرضوان و المغفره ، و لم یشق بهم غیرک، و لا ابتلى بهم سواک ، و نسأله أن یکمل لهم الأجر ، و یجز لهم الثواب والذخر ، و نسأله حسن الخلافه ، و جمیل الإنابه ، إنه رحیم ودود. ترجمه : سپاس فقط مخصوص خدائیست که پروردگار جهانیان است و درود بر جدم که سرور رسولان خداست ، راست گفت خدای سبحان آنجا که فرمود : آنگاه فرجام کسانیکه بدی کردند بسی بدتر است ، چرا که آیات خداوند را تکذیب نمودند و آنها را به مسخره می گرفتند ، ای یزید آیا گمان می کنی حال که راههای زمین را بر ما بسته ای و افقهای آسمان را بر ما تنگ کرده ای و در بند تو اسیر شده ایم و ما را به صف کرده و به سوی تو می آورند و تو بر ما تسلط داری، ما نزد خداوند خوار هستیم؟ و بدای تو از جانب خداوند بزرگداشتی است؟ و این به سبب جایگاه والای تو و بزرگی ارزش توست؟ لذا (به حالت بزرگ منشی) بینی بالا می کشی و به گوشه چشم نظر می کنی و و با خوشحالی به سینه ات می زنی و دچار خود پسندی و خود ستائی شده ای و از اینکه می بینی دنیا به تو تمام و کمال رو کرده و امورت سامان یافته در حالیکه کرسی حکومت ما برایت آماده شده و سلطنت ما برایت خالی شد ، سرخوش و خوشحالی؟ آرام باش آرام باش ، و از سر نادانی و خیره سری شتاب مکن ، آیا گفته خدای سبحان را از یاد برده ای که می فرماید : آنانکه کافر شدند و راه طغیان در پیش گرفتند تصور نکنند اینکه به ایشان مهلت می دهیم برای آنان نیکوست ، ما به آنان مهلت می دهیم تا بر گناه خود بیفزایند و آنگاه غذابی خفت آور خواهند داشت ، ای پسر آزاد شدگان آیا این عادلانه است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای دهی و دختران پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) را به اسیری ببری و بگردانی ، در حالیکه پوشش شان را دریدی و چهره هاشان را آشکار ساختی ، دشمنان آنان را احاطه کرده از شهری به شهری می برند و تازه واردان به تماشایشان می آیند و اهل شهر آنها را می بینند و نزدیک و دور ناکس و شریف متوجه چهره آنان می شوند از مردانشان سر پرستی با آنان نیست و از یارانشان پشت و پناهی برایشان بر جای نمانده و این همه از آن روست که بر خدا سرکشی کرده و رسول خدا را منکر شده ای و می خواهی دینی را که او از نزد خدا آورده تباه کنی ، اما از زشت کاریهای تو جای شگفت نیست ، چگونه می توان چشم امید به فرزند کسی داشت که جگر خون شهیدان در دهان داشت و گوشت تنش از خون آن سعادتمندان روئیده است ، کسی که آتش جنگ با سرور پیامبران را بر افروخت و بدین منظور احزاب گوناگون را جمع نمود و در برابر چهره رسول خدا (صلی الله علیه و اله) شمشیر کشید ، کسی که در میان عرب هیچ کس بیشتر از او منکر خدا و رسول نبوده و نسبت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کینه توز تر و در برابر خدا سرکش تر و کافر تر از او یافت نمی شود ، همانا همه اینها ثمره نفوذ کفر و به سبب کینه ای است که برای کشتگان بدر سینه هایتان را می فشارد ، چگونه در کینه توزی نسبت به ما اهل بیت (علیهم السلام) کوتاهی کند کسی که با چشم دشمنی و کینه و ستیزه به ما می نگرد ، و کفر خود را نسبت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فاش می کند و از کشتن فرزند او و اسیر کردن خاندان او شادمان است ، بی آنکه چنین کاری را گناهی بزرگ پندارد ، نیاکانش را مخاطب قرار می دهد و آشکارا می گوید : اگر در اینجا بودید و این صحنه را مشاهده می کردید شادمان و سر خوش می شدید و می گفتید ای یزید ، دست مریزاد. چگونه چنین رفتار نکند کسی که به سوی دندانهای ثنایای ابا عبد الله (علیه السلام) که بوسه گاه رسول خداست (صلی الله علیه و آله) خم می شود و در حالیکه چهره اش از شادی بر افروخته است با چوب بر لب و دندان مبارک او می زند ، بجانم سوگند با ریختن خون سرور جوانان بهشت و فرزند یعسوب الدین و خورشید تابان خاندان عبد المطلب نیشتر به زخم زدی و بغض دیرینه را عمیق تر نمودی ، اکنون بزرگان و گذشتگان خود را ندا می کنی و با خون او (سید الشهدا علیه السلام) به نیاکان کافرت تقرب می جوئی و به صدای بلند بانگ می زنی ، به جانم سوگند که آنان نمی توانند تو را مشاهده کنند و صدایت را بشنوند ، ولی طولی نخواهد کشید که آنان را ببینی ولی تو را نبینند ، در آن روز همان طور که خود گمان بردی ، آرزو خواهی کرد که کاش دستت فلج شده بود یا از آرنج جدا می شد و نیز دوست می داشتی که مادرت بر تو باردار نمی شد و تو را نمی زائید ، زیرا در آن روز ، خشم خدا سرنوشتت و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خصمت خواهد بود ، خدایا! داد ما را بستان ، و انتقام ما را از ظالمان بگیر ، و خشمت را نصیب کسانی ساز که خون ما را ریختند ، و پیمان ما را نگه نداشتند و پشتیبانان و یاران ما را کشتند ، و پرده حرمت ما را دریدند ، تو کارت را کردی ، اما بدان که جز پوست خودت را ندریدی و جز گوشت تن خود را نکندی ، زود است که بر پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) وارد شوی ، در حالیکه خون ذریه او را بر گردن داری و حرمت او را زیر پا نهاده ای و خون خاندان و خویشاوندانش را بر زمین ریخته ای ، در آن روز خداوند جمع پراکنده آنان را گرد هم می آورد و انتقام آنان را از ظالمان می گیرد و برایشان از دشمنان دادخواهی می کند ، پس از بابت کشتن آنان شاد و هیجان زده نشو ، کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار ، بلکه آنان زنده اند ، و نزد پروردگارشان روزی می خورند و به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند ، برای تو همین بس که خدا برای تو قاضی و دادرس و رسول خدا (صلی الله علیه و اله) دشمن است ، و جبرئیل پشتیبان اوست ، کسانیکه دستیار تو شدند و تو را بر گرده مسلمانان سوار کردند ، بزودی خواهند دانست که ظالمین چه جزای بدی چه جایگزین بدی دارند و به زودی خواهید دانست که کدامیک از شما دارای بدترین جایگاه و بدترین راه است ، من مقام و منزلت تو را خوار و کوچک می شمارم و سرکوب و توبیخ تو را بزرگ و لازم می شمارم و این نه از آن روست که امید داشته باشم کلامم در تو مؤثر افتد ، بعد از آنکه چشم مسلمانان را گریان و جگرشان را از این حادثه سوزاندی ، زیرا دلهای شما دچار قساوت شده و نفوس شما را سر کشی و طغیان فرا گرفته ، و پیکرهایتان از خشم خدا پر و از نفرین رسول خدا آکنده گردیده است ، و شیطان در آن لانه نموده و تخم گذاشته است و مانند تویی در چنین جائی پرورش می یابی ، شگفتا که پرهیزگاران و پیامبر زادگان و نوادگان پاک اوصیا به دست پلید آزادشدگان و نسل بدکاران و فاجران کشته می شود ؛ دستانشان به خون ما آغشته است و دهانشان از گوشتهامان پر گردیده است ، آن پیکر های پاک است که بر زمین سخت و زیر آفتاب قرار دارد و ضربات پیاپی نیزه ها و شمشیر ها آنچنانشان کرده است ، آنها را مادران بدکاره به خاک غلتاندند. گرچه تو ما را به غنیمت گرفتی ولی بزودی خواهی دریافت که ما برایت خسارت بودیم ، زمانیکه جز آنچه از پیش فرستاده ای نخواهی یافت و خداوند به بندگان ظلم نخواهد نمود. شکایت به خداست ، و تکیه گاه اوست ، پس هر چه مکر و حیله داری بکاربر و و هر چه می توانی بکوش ؛ بخدائی که ما را به وحی و کتاب و پیامبری شرافت بخشید قسم که به خواسته خود نخواهی رسید و نمی توانی به ما اثر ما (در طول زمان) برسی و نمی توانی به هدف ما دست پیدا کنی ، و یاد ما را از بین ببری و از این ننگ و عار (که بخاطر ظلم به ما دچارش شدی) رها نخواهی شد ، آیا (حاصل) نظر و رای تو جز نابودی است؟ و روزگارت جز کمی و کاستی است؟ و جمعیتت جز پراکندگی است؟ در روزی که منادی ندا خواهد داد همانا نفرین خدا بر ستمکاران دشمنی کننده .حمد و سپاس مخصوص خدائیست که بر اولیای خود به سعادت حکم نموده و پایان کار برگزیدگانش را شهادت قرار داد به رساندن به خواستشان و آنان را به رحمت و مهر و خوشنودی و آمرزش منتقل نمود و جز تو کسی بخاطر (ظلم به) آنان راه شقی نگردید و غیر تو به بلا گرفتار نشد ، از خداوند می خواهیم که اجر آنان را کامل گرداند و ثواب و اندوخته فراوان به آنان عطا نماید و ما را جانشین و نائبان خوبی برایشان قرار دهد که او مهربان و دوست دار است. ……………………………………………..

منابع:

الاحتجاج (شیخ طبرسی) ج۲ ص۳۵. بحار الانوار (علامه مجلسی) ج۴۵ ص ۱۵۷. العوالم الامام حسین علیه السلام (شیخ عبد الله بحرانی) ص ۴۰۳. موافق الشیعه(احمدی میانجی) ج۲ ص ۹۲. قاموس الرجال (شیخ محمد تقی تستری) ج۱۲ ص ۲۷۰. صدیقه زینب شقیقه الحسین علیهما السلام (سید محمد تقی مدرسی) ص ۸۶. جواهر التاریخ (شیخ علی کورانی) ج۴ ص ۹۲. موسوعه شهادت معصومین ج۲ ص ۳۷۶. موسوعه عقاید الاسلامیه (محمد ری شهری) ج۳ ص ۳۵۰. علی خطی الحسین (دکتور احمد راسم النفیس) ص ۱۴۳. تسلیه المجالس و زینه المجالس (مقتل الحسین) ج۲ ص ۳۸۸. عوالم العلوم (بحرانی اصفهانی) ج۱۱ ص۹۷. مثیر الاحزان (ابن نما حلی) ص ۸۱. لواعج الاشجان (سید محسن امین ) ص ۱۳۸. معالم المدرستین(سید مرتضی عسکری) ج۳ ص ۱۶۴. اعیان الشیعه (سید محسن امین) ج۱ ص ۶۱۶و ج۷ ص ۱۴۰. رجال ترکوا بصمات علی قسمات التاریخ (سید لطیف قزوینی) ص ۱۶۶. اللهوف فی قتلی الطفوف (سید بن طاووس) ص ۱۰۷. وفیات الائمه (من علماء البحرین و القطیف) ص ۴۵۲. الاخلاق الحسینیه(جعفر بیاتی) ص ۵۷.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.