پیرمرد ِ بلا کشیده منم پسرِ شاه سربریده منم روضه خوانی که هرچه می گوید با دوچشم کبود دیده منم آنکه از ناقه دید بانوئی پایِ یک بوسه شد خمیده منم آن امامی که با تنی تب دار عقبِ ناقه ها دویده منم آنکه وقت فرار از خیمه ناله دختران …
ادامه مطلبغصه و رنج
داغی از دشت بلا شد به جگر مرهم تو که تویی سِرِّ خدایی و خدا محرم تو نام جانسوز حسین زمزمه ی هر دم تو به خدا هست به جا تا به ابد پرچم تو تا قیامت بخدا زنده و جاوید تویی آنکه شد خونِ دل و یکسره بارید تویی …
ادامه مطلبتلخ ترین
ای پسر بی بدل آفتاب دیده تو وصف زلالی آب پلک تو باشد ورقی از کتاب پلک بزن سوره نوری بتاب مصحف رویت بخدا خواندنی است قاری ان غیر خداوند نیست سوره حمد است ثنا گوی تو واقعه ساطع شده از بوی تو سوره والشمس ضحی روی تو سجده واجب …
ادامه مطلبآمد یادم
دست بردم به گلو حنجرت آمد یادم سر تکان دادم و بر نی سرت آمد یادم یا بنی…چقدر مادر تو گفت و گریست دم گودال دم مادرت آمد یادم هر زمان آب کسی داد به دستم فورأ لب خشکیده ی آب آورت آمد یادم چشمم افتاد به قد خم یک …
ادامه مطلبیاحسین
پرچمت سایه روی سر این نوکرهاست بال جبریل امین شهپر این نوکرهاست گر برادر شده ام باهمه سینه زنان چون که زهراهمه جا مادر این نوکرهاست یاحسین از همه عرش فراتر رفته هرکه در روضه تو نوکر این نوکرهاست من فقط در وسط روضه نفس می گیرم این نفس ها …
ادامه مطلبماه محرابم
بهار تب زده قربانی خزان شده است زمین بهانه ی نفرین آسمان شده است سر مفسر قرآن به رحل نیزه نشست چه خاکها به سر خیل قاریان شده است به نی مراقب خود باش ماه محرابم حسین! طاق دو ابروی تو نشان شده است شبی درون تنور و دمی به …
ادامه مطلبدختر دردانه ات
در شام راه افتاد کم کم یک سپاه از شب جوری که می ترسید شب از راه و راه از شب سمت خرابه راه افتاده سپاه کُفر با یک جناح از تازیانه یک جناح از شب با گنبد مهتاب وبا یک مرقد فرضی دور خرابه ساخت دختر بارگاه از شب …
ادامه مطلبگریه کن
قطره می آید در این خانه دریا میرود کور مادرزاد می آید مسیحا میرود ابتدا معراج هم پشت در این خانه بود هر که بالا میرود بی شک از اینجا میرود هر که آداب گدایی را رعایت میکند خشت هم باشد اگر تا به ثریا میرود گریه کن از آب …
ادامه مطلبفقط برای حسین
اگر که عمر زیادم دهد خدای حسین هزارسال بسوزم فقط برای حسین حسینی ام!به دوعالم چکار دارم من! گذشته ام ز دوعالم به اتکای حسین حسین روح نماز است و پنج نوبت را.. سر نماز میوفتم بدست و پای حسین براش سینه زدم سینه ام حسینیه شد نوشته روی دلم …
ادامه مطلبسنگ پرانی
هی از این نیزه به آن نیزه مکانت دادند کوچه کوچه به همه شهر نشانت دادند پیش چشمان من از نی که زمین افتادی از روی خاک به سر نیزه تکانت دادند هدف سنگ پرانی کنیزان شده ای خوب ای قاری من مزد بیانت دادند نیزه داغ اگر جان تو …
ادامه مطلب