شهادت امام سجاد (ع) زمینه (به سبک آقا حیرونم توی زندونم) عمری دلخونم زیر بارونم عمری روز و شب روضه می خونم توی قلبم محشر به پاس فکر و ذکر من کربلاس گریم برای روضه ی قتلگاس خودم دیدم که از زین افتاد خودم دیدم که تشنه جون داد …
ادامه مطلبمحسن طالبی پور/طلیعه ماه محرم/زمینه/حالم غمباره اشکام می باره
طلیعه ماه محرم زمینه (به سبک آقا حیرونم توی زندونم) (یازده شب) حالم غمباره اشکام می باره قلبم روزا رو داره می شماره داره میاد ماه عزا ماه غمهای کربلا بی تابه بی تابه دل نوکرا داره میاد هوای بارون داره میاد شبای بارون داره میاد محرم از راه …
ادامه مطلبوصل جانان
لباس پاره دارم…وصل جانان را چه باید کرد؟ پدر خوش آمدی ناخوانده مهمان را چه باید کرد؟ مرا تنها میان گرگ ها ول کردی و رفتی نگفتی دخترم من؟ درد هجران را چه باید کرد؟ پر از خون ذوالجناح آمد، همین که خیمه گاه آمد به خود گفتم پس از …
ادامه مطلبمن الذی أیتمنی
مردی سیه چهره مرا اینجا کتک زد تنهایی ام را دید در صحرا کتک زد جرمم فقط این بود در طول سفر هی گفتم حسین…بابا…حسین… بابا، کتک زد گفتم سلاح من فقط اشک است، اصلاً من که ندارم با شما دعوا کتک زد از قافله جا مانده بودم زجر آمد …
ادامه مطلبدست به پهلو
به جز این درد که در قسمت بازو دارم دو سه تا زخم در این گوشه ی ابرو دارم انقدَر زد که همین اول عُمری بابا مثل زهرا شده ام دست به پهلو دارم برد سنجاق سرم را وسط کوچه کسی در عوض لخته ی خون در دل گیسو دارم …
ادامه مطلبفاطمه ثانی
بعد تو میون شعله ها و دود گُلای خیمه شدن یاس کبود میدونی بابا من از چی دلخورم ما بودیم، حرمله بود، عمو نبود دیگه از غارت گوشواره نگم دیگه از درد گوش پاره نگم حال و روز ربابو خودت ببین دیگه از غارت گهواره نگم شمع عمرم داره سو …
ادامه مطلبحضرت رقیه(س)/با این پر شکسته کبوتر نمی شود
حضرت رقیه(س)-شهادت با این پر شکسته کبوتر نمی شود بی یاد مرگ هرشب او سر نمی شود کم سو شده ست چشم ورم کرده اش ولی با روضه ی کنیز … برابر نمی شود دستی کشید زیر گلو گفت با خودش این جای زخم تیزی خنجر نمی شود “گفتند دختر …
ادامه مطلبدردِ غروب
دردِ غروب گریهی ما را بلند کرد این گریه آهِ طشتِ طلا را بلند کرد در خوابِ ناز بودم و من را صدا نزد در بینِ خواب بودم و پا را بلند کرد در راه کارِ زجر فقط این دو کار بود یا پشتِ دست یا که صدا را بلند …
ادامه مطلبحضرت رقیه(س)- همه شادند دخترت گریان همه خوابند دخترت بیدار
حضرت رقیه(س)-شهادت همه شادند دخترت گریان همه خوابند دخترت بیدار خیلی امروز مردم این شهر دادنم با نگاهشان آزار دخترت را ببر به همراهت خسته از دست روزگار شده یا که تشخیص تو شده مشکل یا دو چشم رقیه تار شده گر به دور سرت نمی گردم پر …
ادامه مطلبنرو دیگر سفر
یا بدون من نرو دیگر سفر یا که بعد از این مرا با خود ببر چند وقتی میشود از حال من ای پدر دیگر نمیگیری خبر از همان روزی که رفتی جان تو تازیانه خورده ام شب تا سحر بعد تو زخمی شده بال و پرم بعد تو دیگر ندارم …
ادامه مطلبشانهات کجاست
در راه مانده ایم ، ولی روبراه نَه داریم سنگ و خاک ولی سرپناه نَه در روز مشکل است ببینم شب آمدی؟ یعنی که چشم مانده برایم نگاه نَه مویم سیاه بود ولی معجرم سپید مویی سپید پُر شده مویِ سیاه نَه از عمد میزدند مرا مثل مادرت بابا درست …
ادامه مطلبتا کجا سامان نیابیم
تا کجا سامان نیابیم و پریشانی کِشیم تا به کِی تلخیِ این شبهایِ طولانی کِشیم نوبتِ ما میشود آیا ؟ به ما هم سر زنی رد شو از اینجا که بر راه تو پیشانی کِشیم ما نفهمیدیم کِی ما را صدا زد فاطمه مِنَتِ این لطف را با چشمِ بارانی …
ادامه مطلبهوای حسین
نیّت اگـر سـوختن به پای حسین است طالب این اشک ها خُـدای حسین است طبق روایت حُسین کُشته ی اشک است اشکی اگر ریختم برای حسین است در همه جا گفتـگوست از حَسناتـش در همه جا صحبت از وفایِ حسین است یک سر و گردن سر است از همه در …
ادامه مطلبشکستم دلت را
اگرچه حقیرم لیاقت ندارم پناهی جزاین در به جانت ندارم شکستم دلت را دلم را شکستند من از کار دنیا شکایت ندارم بدون اجازه به این سو دویدم تو ردم نکن برگ دعوت ندارم ز چشمت بیوفتم به خواری میوفتم نگاهم بکن گرچه قیمت ندارم سرم هرچه آمد گناه خودم …
ادامه مطلبأغثنی یا ابافاضل
رسیده موج موهایت به دست خسته ی ساحل به دنبال تو می گشتم تمام این چهل منزل به تو حق می دهم با سر به سوی دخترت آیی که یک عاشق شبیه تو ندیدم شاه دریادل به اشکِ چشم و مژگانم زنم من آب و جارویت کمی خاک است و …
ادامه مطلب