مناسبتها

روضه و ذکر توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرای مرضیه سلام الله علیها به نفس استاد حاج منصور ارضی

  هرکه جانانه به پایِ غم دلبر مانده نام‌ او در همۀ ایام سراسر مانده   لبمان با قدحِ ساقی‌ِ کوثر تر شد آنچنانی که لب از بادۀ او تر مانده   کیست زهرا که درخشنده‌‌تر از خورشید است؟ ماه از شمسِ رخ اوست منور مانده   قرن‌ها گفته‌ شد …

ادامه مطلب

متن + صوت مداحی و اشعار فاطمیه ۹۶/ سیدمجید بنی فاطمه

عمریست با عنایت تو گریه می کنم تنها به قصد قربت تو گریه می کنم عمریست پای بیرق مشکی روضه ها در سایه سار رحمت تو گریه می کنم گاهی ستاره می‌شوم و تا سپیده دم در آسمان غربت تو گریه می‌کنم   قبرت که نیست دلخوشم از اینکه لاأقل …

ادامه مطلب

شهر آبستن غم هاست خدا رحم کند

شهر آبستن غم هاست خدا رحم کند شهر این بار چه غوغاست؟! خدارحم کند   بوی دود است که پیچیده، کجا میسوزد؟ نکند خانه ی مولاست؟! خدا رحم کند   هیزم آورده که اتش بزنند این در را پشت در حضرت زهراست، خدا رحم کند   همه جمعند و موافق …

ادامه مطلب

صوت: علی است کعبه و بیت گلین اوست مطاف

علی است کعبه و بیت گلین اوست مطاف در این مَطافِ گلین فاطمه است گرم طواف طواف اوّل او از کنار حیدر بود شروعش از وسط حجره تا دم در بود کسی که رکن و حرم خشتی از حیاتش بود طواف دوّم او بین دود و آتش بود طواف سوّم …

ادامه مطلب

مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ویژۀ شب_یلدا به نفس استاد حاج منصور ارض

  شب طولانی سال است و زمان بیشتر است تاکمی فکر دعا؛ گرم عبادت باشیم ساعتی هم که شده گوشه سجاده خویش  بنشینیم و به دنبال سعادت باشیم   شب طولانی سال است و خدا منتظر است چشم یک عبدِ گنهکار کمی تر گردد رحمتِ واسعه آغوشِ خودش واکرده یک …

ادامه مطلب

سینه زنی شور_ویژۀ شب جمعه و ایام محرم به نفس کربلایی نریمان پناهی

  (أما فِیکُمْ مُسْلِم یه نفر نیست بهش آب بده)۲ أما فِیکُمْ مُسْلِم (یه نفر آب به ارباب بده)۲ (نفس نفس میزنم نفس نفس میزنه)۲ بال و پرِ زخمیشو هی به قفس میزنه وای حسین به کربلا…   (أما فِیکُمْ مُسْلِم مگه بین تون مسلمونی نیست؟)۲ أما فِیکُمْ مُسْلِم (بخدا …

ادامه مطلب

مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به مناسبت طولانی ترین شب سال به نفس استاد حاج منصور ارضی

  شب تاسحر جز نام تو نجوا ندارد کی گفته عاشق شب یلدا ندارد؟   دلداده تنها لذتش دیدار یار است وابستگی به لذتِ دنیا ندارد   میسوزم و میسازم عمری با فراقت همواره جز آتش که جایی را ندارد   هر فصلی از عمرم زمستان است بیتو دنیایِ بی …

ادامه مطلب

من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم

من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم کسی نمانده برایم غریب می‌میرم کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم …

ادامه مطلب

مانند ابر پیش یتیمان گریسته مردی که پای غصه ی جانان گریسته

مانند ابر پیش یتیمان گریسته مردی که پای غصه ی جانان گریسته هر لحظه زندگی خودش را حسین دید با این حساب از دل و از جان گریسته از داغ و غصه های اسارت درون شام با حال زار و موی پریشان گریسته قطعا به یاد نیزه ی غربت میان …

ادامه مطلب