شعر روضه

آرزوی قمرت نقش بر آب است حسین بعد از این خیمه ی خورشید خراب است حسین

حضرت عباس(ع)-شهادت آرزوی قمرت نقش بر آب است حسین بعد از این خیمه ی خورشید خراب است حسین دست عباس که افتاد حرم ریخت به هم نگرانی پس از این حفظ حجاب است حسین مشک ساقی هدف تیر و کمان ها شده است گوئیا بخت علمدار به خواب است حسین …

ادامه مطلب

امان نامه

هرکه گرفتار غمت می شود زنده به احیای دمت می شود قطع یقین لطف نگاه شماست تا که کسی محتشمت می شود هر که به صحن تو مشرف شود شیفته ی جام جمت می شود طعنه به شاهان جهان می زند هرکه گدای کرمت می شود می زند آتش همه …

ادامه مطلب

مشکل گشا

همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است چراکه حضرت مشکل گشا اباالفضل است دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب اگر که معنی دست خدا اباالفضل است به جمله جمله ی یا کاشف الکروب قسم که استجابت صدها دعا اباالفضل است نمونه است اباالفضل و در مسیر …

ادامه مطلب

شرمنده

تا روز محشر پرچمت بالاست عباس مدیون کام خشک تو دریاست عباس گرچه به ظاهر مادرت امّ البنین است اما به باطن مادرت زهراست عباس پشت و پناه اهل بیتی یا اباالفضل دلگرم نامت زینب کبراست عباس یک رکن عاشورا اگر نام حسین است نام تو هم یک رکن عاشوراست …

ادامه مطلب

قیام کرده

جهان عشق مرید مقام عباس است ادب همیشه در عالم به نام عباس است طبیب درد تمام مذاهب عالم کبوترانه شفا جلد بام عباس است شنیده از لب مولای خود به نفسی انت چه جمله بهتر از این در مقام عباس است قیامت از همه سرها سر است بی تردید …

ادامه مطلب

مشکل گشا

مردِ مشگل گشا اباالفضل است دردها را دوا اباالفضل است ذکر تسبیح عارفان، اَلله ذکر تسبیح ما اباالفضل است شُهداء غبطه میخورند به او مَلکِ کبریا اباالفضل است آنکه بابُ الحسین هست و مرا می بَرد کربلا اباالفضل است تشنه لب در کنار علقمه با دستهای جُدا اباالفضل است شرمگین …

ادامه مطلب

ساقی العطاشا

به نام او هوالباقی به میدان می روی ای اولین و آخرین ساقی من از ابروت فهمیدم که هم جبار و هم قهار و هم رحمان و رزاقی ابالفضلی و عباسی تو هم استاد پیکاری و هم استاد اخلاقی جهان دارالشفای توست که هم محشور هم مشهور در انفاس و …

ادامه مطلب

علمدار حسین

حرم از داغ تو دیکر دل مضطر دارد هیچکس نیست که بعد از تو علم بردارد جبراییل است که افتاده زمین یا که تویی چقدر پیکر صدپاره تو پر دارد؟ گر سرت را سر زانو بکشم میریزد سر تو بس که جراحات مکرر دارد به که گویم؟که علمدار رشیدم حالا …

ادامه مطلب

محل تماشا

افتاده ای برای چه از پا؟ بلند شو خوردم زمین کنار تو، از جا بلند شو لشکر به قامت خم من خنده می کند شد علقمه محلِّ تماشا، بلند شو لب تشنه اصغرم دگر از حال رفته است گوید رباب؛ حضرت دریا بلند شو مادر فتاد روی زمین گفت: “یاعلی” …

ادامه مطلب

پلک سقا

این چه ماهی ست زِ خون صورت او پوشیدَه ست؟ این چه نخلی ست به صحرای عطش خشکیدَه ست؟ این چه سروی ست تبر خورده، شکسته ساقه ش؟ این چه یاسی ست که عطرش همه جا پیچیدَه ست؟ به مقامش شهدا روز جزا غبطه خورند این علمدار که بازویش علی …

ادامه مطلب