*بریم
در خونۀ زینب کبری .. این لحظات آخر ، اعتکاف مونُ با روضه تموم کنیم .. فقط چند
دقیقه دیگه باقی مونده به این مهمونی ای بی بی جانم … ای بی بی جان … بی بی
جان بعضی از این بچه ها هنوز کربلا نرفتن .. امروز روز زیارتی ابی عبدالله ، دلشون
خوشِ کربلایی بشن .. بی بی جان آبرو بده ، آبرو بده
..*
هیچکس
خبر نشد چه ها کشیده ای
در
مسیرِ عاشقی چه ها شنیده ای
*هیچکس
خبر نداره .. اونایی که به ما رسیده اینه به تو گفتن زینب تو خارجی شدی ! تو از دین
خارج شدی .. همه عالم از شما روزی میخوره .. زینب جان شنیدیم معجر از سرت کشیدند ..*
هیچکس
خبر نشد چه ها کشیده ای
در
مسیرِ عاشقی چه ها شنیده ای
هیچکس خبر نشد ولی همین بس
است
هر
چه روضه ما شنیده ایم ، دیده ای
«سری
به نیزه بلند است در مقابل زینب
خدا
کند که نباشد سرِ برادرِ زینب»
*هر
چه روضه ما شنیده ایم دیده ای … ما شنیده ایم او می دوید و من می دویدم*
هیچکس
خبر نشد ولی همین بس است
هر
چه روضه ما شنیده ایم دیده ای
*قربونت
برم بی بی جان..*
در
مسیر رفتنِ تو شهر ، پشتِ شهر
کربلا
به پا شده ست تا رسیده ای
تو
خدای صبر و آیت بصیرتی
ناخدایِ
کشتیِ بلا کشیده ای
ای
خدا ، چه عاشقانه جلوه کرده ای
همره
حسین ، زینب آفریده ای
*بی
بی زینب کبری داره با برادر حرف میزنه:*
کسی
محبت خود یا که بر ملا نکند
و یا
به طعنه و دشنام اعتنا نکند
*ای
کاش زینب مرده بود و نمیدید به لب و دندان تو چوبِ خِیزَران بزنند … یه وقت صدا
زد مهلاً مهلاً یا یزید .. صبر کن .. اَمِنَ الْعَدل یابن الطلقا تَخدیرُکَ
اِمائُکَ و نِسائُک و بَناتِ رسولُ اللهِ سَبایا .. کنیزهاتو در پشت پرده ها جا
دادی ، دخترای پیغمبر رو به این وضع آوردی … این چوب رو از لب و دندان آقام
بردار ..*
تمام
شهر ز احوال من خبر دارند
قرار
نیست دلی بشکند صدا نکند
به
زنده ماندن شمع و عروج پروانه
که
آشنایِ کسی تَرک آشنا نکند
فراق
، بعد تو با هیچ عاشقی دیگر
چنان
که با دل من کرده است ، تا نکند
اَلا
لعنهُ الله علی القومِ الظالمین سَیَعلم الذّین ظلموا أیِّ مُنقلب یَنقلبون