ورود کاروان به کربلا
زمانِ رو شُدنِ دستِ روزگار هم آمد
زمانِ دعوتِ مهمان به کارزار هم آمد
به میزبانی شان لشگر پیاده رسید و
ز شام و کوفه سپس لشگر سوار هم آمد
خدا به خیر کند صحنه را رباب نبیند
که چلِّه چلِّه کمانگیر و نیزه دار هم آمد
رسید قافله و محضِ پیشواز سه ساله
فقط نه بازوی نیلی که چشم تار هم آمد
مصیبتیست ز هر سمت ، جسمِ یوسف زهرا
که سنگ گَر زِ یمین آمد از یسار هم آمد
صدای یا ابتای رقیه کُشت مرا که…
صدای ” عمه عَلَیکُنَّ بِالفََرار ” هم آمد
سری به نیزه و دِیر و تنور رفت و پس از آن
به بزم آلت لهو و مِی و
قمار هم آمد
صدای نالۀ زینب مدینه رفت نه تنها
که تا به شش جهتِ عرش کردگار هم آمد
*****
برای مستمعت روضه خوان بگو سندش را
فقط نه شوشتری گفته در بِحار هم آمد