بایگانی برچسب: شعر روضه

این چهل روز

این چهل روز عدو سنگ به ما زد بد زد هر که آمد غم من دید مرا زد بد زد شد چهل روز نه،انگار چهل سال گذشت غمت آتش به دل ارض و سما زد بد زد نرود از نظرم صحنه ی گودال حسین هر که دور از بدنت بود …

ادامه مطلب

دیوانه و مستیم

دیوانه و مستیم تماشا داریم در سینه خویش حب مولا داریم بستند اگر مسیر حج را غم نیست ما صاحب ایوان طلا را داریم جای همهء مدینه ای ها دیگر یکجا بقیع و گنبد خضرا داریم ازتربت بی نشان؛ نشان پیدا شد در شهر نجف،رواق زهرا داریم از تنگی جا …

ادامه مطلب

برادر خوبم

بارِ دگر به کرب و بلا پا گذاشتم داغی دگر بر این دلِ دریا گذاشتم چِهل روز پیش بود که روی همین زمین خود را کنارِ پیکرِ تو جا گذاشتم تنهایی ام، برادر خوبم، شروع شد بوسه به روی حنجرِ تو، تا گذاشتم می شُستمت به اشک و به این …

ادامه مطلب

منت خدای را

منت خدای را که بصیر است و هم علیم منت خدای را که خبیر است و هم حکیم از روز اولم به نجف آشنا نمود گفتا قدم گذار در این راه مستقیم گفتم چقدر فاصله تا عرش مانده است گفت از نجف پیاده حدوداً سه روز و نیم غفران من …

ادامه مطلب

بین این بیراهه

بین این بیراهه، راه چاره را پس داده اند جای بالش، سنگ های خاره را پس داده اند من تک و تنها سرت را پس گرفتم از همه سرشکسته ماه این سیّاره را پس داده اند مُشت شان واشد ولی آتش بگیرد مُشت شان شمر و خولی و سنان کفاره …

ادامه مطلب

بی لیاقت بودم

بی لیاقت بودم و شور و نوا قسمت نشد اربعین آمد وَلیکن کربلا قسمت نشد علّتش را جستجو کردم میان قلبِ خود روسیاهی ام سبب شد که عطا قسمت نشد رفتن و رخصت گرفتن از علی یادش بخیر دیدی آخر گنبدِ شیرخدا قسمت نشد؟ دور ماندم از مواکب ..از هیاهوی …

ادامه مطلب

بزم عشاق

دوش من را سخت پیر می کشان در بر گرفت جان من را آن نگار جاودان در بر گرفت پر شکسته تر ز من دیگر در این عالم ندید طایر این آشیان را همچو جان در بر گرفت در دو عالم آبرو دار از تو نبود یا حسین بار عام …

ادامه مطلب

قدکمان برگشته‌ام

سَرو رفتم از کنارت؛ قدکمان برگشته‌ام سبز از باغت سفر کردم؛ خزان برگشته‌ام راهِ پروازم به دستِ ریسمانی بسته شد با پَرِ زخمی به بامِ آسمان برگشته‌ام نیمه‌ام را نیم‌روزِ داغِ عاشورا گرفت ای تمام جانم؛! اکنون نیمه‌جان برگشته‌ام زیر جِلدِ جامه‌ی زخمم کتابِ مقتل است گوش کن؛ هم روضه‌ام …

ادامه مطلب

اربعین است

اربعین است و ببین که پر شکسته آمدم ساقی اشکم..ولی ساغر شکسته آمدم از رقیّه دخترت پرسش نکن سالارِ عشق خوب می دانی که من هم سرشکسته آمدم (ای برادر جان.. خجالت می کشم از محضرت ) (که نیاوردم کنارِ تو سه ساله دخترت) اربعین است و پُرم از غصّه …

ادامه مطلب

شعر مدح حضرت معصومه/ اگر به دست خزان باغ بی بری بانو ولی به روی فلک سایه گستری بانو

اگر به دست خزان باغ بی بری بانو ولی به روی فلک سایه گستری بانو به سوی قم که قدم می نهی علم بردوش به شانه عرش خدا را می آوری بانو زشور عشق برادر به برکت قدمت نمک به سفره این شهر می بری بانو دیار قم شده صحرای …

ادامه مطلب