بایگانی برچسب: شعر روضه

حرمت‌پنجاه ساله ام

دیدی شکست حرمت‌پنجاه ساله ام دیدی نماز نافله ی من‌ نشسته شد دستی که بوسه میزدیش صبح‌ و ظهر وشام بین طناب شمر زنازاده بسته شد من خسته نیستم‌ ز صدا کردنت ولی آنقدر زد سنان به تنم تا که خسته شد دست غریبه ای به نخ معجرم نخورد اما …

ادامه مطلب

در غفلتم

از خواب چون به یاد تو بیدار می شوم با ناله ی دعای فرج یار می شوم هر چهره ای که در دو جهان دلبری کند تنها اسیر روی تو دلدار می شوم با یک نگاه نافذ تو “ایُّهَا العَزیز” از چشمه سارِ عشق تو سرشار می شوم وقت غروب …

ادامه مطلب

شب عاشورا

شمعم که با نگاهِ تو آتش گرفته‌ام امشب کنارِ آهِ تو آتش گرفته‌ام پیرت شدم نگاه به این پیرزن بکن امشب بیا و خواهرِ خود را کفن بکن امشب غنیمت است برایم چه می‌کُنی آقا شکسته است صدایم چه می‌کُنی امشب نشسته‌ای ولی از من جُدا چرا ای جانِ خیمه …

ادامه مطلب

سلام علی الحسین

آدم میان روضه سبکبال می شود مست می محول‌الاحوال می شود بزم عزا بهشت زمین است و آسمان از دیدن بهشت زمین لال می شود بال عروج ماست سلام علی‌الحسین روضه برای روح پر و بال می شود شادی واقعی ست دم یاحسین ما با یاحسین، فاطمه خوشحال می شود …

ادامه مطلب

امیدوار شفاعت

همین که خلق شدم از اضافی گِلِ تو خدا نوشت مرا تا همیشه سائل تو همیشه دست به نقدم فدایی ات بشوم اگرچه این دل آلوده نیست قابل تو تویی که آینه ی رحمت خدا شده ای نبوده رو به کسی بسته درب منزل تو تویی جزیره ی امن نجات …

ادامه مطلب

هزار نیزه

می بینم از نسیم سبک تر شده تنت از بسکه تکه تکه مکرر شده تنت با سی هزار حرمله تنها شدی و بعد تصویر چند تا علی اصغر شده تنت دل کند می شوند مگر از تو نیزه ها بر دست های نیزه کبوتر شده تنت هرگز کسی به اربن …

ادامه مطلب

جز خاک و خون برای تن خود کفن نداشت گیرم کفن برای تنش بود ، تن نداشت

جز خاک و خون برای تن خود کفن نداشت گیرم کفن برای تنش بود ، تن نداشت شرمنده شد که خواهر او بی نصیب ماند جایی برای بوسۀ او بر بدن نداشت «ما را ببر به سوی وطن» را سکینه گفت اما به غیر خانۀ قبرش وطن نداشت ای کاش …

ادامه مطلب

عکس امشب که خوش احوال تو را می بینم عصر فردا ته گودال تو را می بینم

عکس امشب که خوش احوال تو را می بینم عصر فردا ته گودال تو را می بینم آمدم تا که دلی سیر کنارت باشم شانه بر مو بزنی، آینه دارت باشم چقدَر پیر شدی!؟ از حسنم پیر تری! از من خسته به والله! زمین گیر تری! مادرم بود که آگاه …

ادامه مطلب

امان نامه

هرکه گرفتار غمت می شود زنده به احیای دمت می شود قطع یقین لطف نگاه شماست تا که کسی محتشمت می شود هر که به صحن تو مشرف شود شیفته ی جام جمت می شود طعنه به شاهان جهان می زند هرکه گدای کرمت می شود می زند آتش همه …

ادامه مطلب

مشکل گشا

همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است چراکه حضرت مشکل گشا اباالفضل است دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب اگر که معنی دست خدا اباالفضل است به جمله جمله ی یا کاشف الکروب قسم که استجابت صدها دعا اباالفضل است نمونه است اباالفضل و در مسیر …

ادامه مطلب