تقدیم به ساحت مقدس آقاجانمون امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام _ آقا سید مهدی حسینی

«یا علی یا حیدر …» به خدایِ منان ، به تمام قرآن به جلالِ احمد ، به مقام حیدر به کمالِ زهرا ، به وقارِ زینب به شبیر و شبر ، به بهشت و کوثر به قتال حمزه ، به نبرد مالک به صفایِ سلمان ، به خلوص بوذر به …

ادامه مطلب

سینه زنی ویژۀ وداع با ماه محرم و صفر _ کربلایی حسین سیب سرخی

حالا گمون کنم باید زحمتُ آقا کم کنیم سیاهیارو جمع کنیم حلالمون کن آقا .. از همین حالا برا محرم دلتنگم میباره اشکم دلتنگم دیگه دمادم دلتنگم حلالم کن ارباب .. حلالم کن ارباب .. دو ماه نوکراتُ پذیرایی کردی ما بد بودیم اما تو آقایی کردی چه روز و …

ادامه مطلب

سینه زنی _ ویژۀ وداع با ماه محرم و صفر _ کربلایی حمیدعلیمی

خداحافظ،خداحافظ خداحافظ مُحرم… خداحافظ ای گریه هایِ مُحرم خداحافظ ای روضه هایِ پُر از غم خداحافظ ای ماه پر شور و شین خداحافظ ای خیمه های حسین خداحافظ ای شور و حال و بُکا خداحافظ ای پرچمای سیاه خداحافظ ای سرزمین بلا خداحافظ ای اربعین،کربلا خداحافظ ای آهِ پُر شور …

ادامه مطلب

سینه زنی _ ویژۀ وداع با ماه محرم و صفر _ حاج مهدی رسولی

خداحافظ،ماهِ غصه های حرم بازم ذکرِ حَرمت زده به سرم دوخته ام به پرچمای ماتمت نگاهمُ چه جوری دربیارم پیراهنِ سیاهمُ یادم نمیره ماه سُرخِ عزا یادم نمیره صدای روضه ها یادم نمیره زیارت عاشورا حسین!آقام! جوونی ما به فدات حسین!آقام! کی میرسیم به کربلات وای…آقام،وای…. امشب شبِ آخرِ دوماهِ …

ادامه مطلب

سینه زنی زیبا _ ویژۀ وداع با ماه محرم و صفر _ حاج مهدی رسولی

الحمدللهِ حمدالشاکرین آرزوم بود شور و حالی این چنین شور و حال این دوماهِ روضه که فاطمه می دید و می گفت آفرین دوماه پراز غم میشدم برا غمِ کرب و بلا برا حسین سینه زدن من پا به پایِ شهدا نفسم بهشتی شد همین که برا حسین نفس زدم …

ادامه مطلب

سینه زنی زیبا _ ویژۀ وداع با ماه محرم و صفر _ کربلایی محمدحسین حدادیان

حلالم کن،به خاطر این نوکری حلالم کن،بگو که ازم میگذری حلالم کن،ارباب،حلالم کن…. حلالم کن،حلالم کن… خجالت ازت می کشم حلالم کن،حلالم کن… نشد که من آدم بشم حلالم کن،حلالم کن… دروغِ میگم عاشقتم ولی به تو وابسته شدم میخوام که دیگه عوض شم من خدا میدونه خسته شدم حسین….وااای…. …

ادامه مطلب

زمین روشن شد

روی سجاده نشستم؛ حرمت معلوم است پرچمت؛ روضه‌ی پُر پیچ و خمت معلوم است گنبدِ زردِ تو تابید، زمین روشن شد در شبم منظره‌ی صبحدمت معلوم است یک کتیبه وسطِ صحن، غزل دَم داده بر لبش دست‌خطِ مُحتشمت معلوم است کشتی اشک‌سواری که نجاتم داده روی دریای خروشانِ غمت معلوم …

ادامه مطلب

هرچه دارم

ای که ارباب شدی که رو به هرکَس نَزَنم آن که از عالم و آدم شده دلخسته منم شهره بودم به بدی در همه جا تا اینکه سیبِ لبخندِ تو شد باعثِ آدم شدنم هرچه دارم فقط از روضه ی قاسم دارم من حسینی شده ی دستِ امام حسنم تلخیِ …

ادامه مطلب

تار می دید

زانویِ خسته اش تکان میخورد پیکرش را کشان کشان میبُرد چند باری میانِ راه،افتاد گفت یا فاطمه به راه افتاد هردو دستش به پهلویش دارد عرقِ سرد بر رویش دارد تا که لرزه به پیکرش افتاد وای،عمامه از سرش افتاد تار می دید دیدگان ترش گوئیا ریخته بهم جگرش با …

ادامه مطلب

ردِّ پایت

آمدی در خاک ایران،خاک ایران سبز شد از جنوب کشور من تا خراسان سبز شد ردِّ پایت شد مسیر رودهای بی قرار هر کجا که آمدی حتی بیابان سبز شد می شود ردِّ تو را در نقشه ها ترسیم کرد چون به هرجایی که باریده ست باران،سبز شد خواستم دورت …

ادامه مطلب

شرربار

بسکه ای زهر تو از تیغ دل آزار تری جگرم سوخت که از شعله شرربار تری از دلِ خونِ حسن، تا جگرِ زخمِ حسین سوخت بر حال دلم، بسکه تو خونبار تری سینۀ زخمیِ مادر ز تو یادم آمد یعنی ای زهر ز مسمار تو مسمار تری ظُهر زَهرم دهی …

ادامه مطلب

ای رئوف

ای رئوف همیشه خوب ، سلام پیش تو میشود دلم آرام شد زیارت همیشه نیمه تمام هرکه رویت ندید،شد ناکام کاش قلب مرا تکان بدهی دیگر این بار رخ نشان بدهی از همه غیر تو بُریدم من خویش را تا حرم کشیدم من گرچه رویِ تورا ندیدم من طعم آغوشِ …

ادامه مطلب

ندارم وحشت

  دلم را کرده ای امشب روان سوی خراسانت دخیلم بسته ای با شال غم در کنج ایوانت “تو آن کردی به جان ما که ابراهیم با آتش” کویر خشک با مهر و تولا شد گلستانت مس دل را طلا کردی به قدر طرفه العینی بنازم قدرت جادوی بی تمثال …

ادامه مطلب

ملامت نکنید

برسانید نگار و سر و سامان مرا بگذارید سر راه حرم، جان مرا کعبه یک سنگ نشان است، خدا کم نکند لطف پی در پی سلطان خراسان مرا گر جدا ماندم از آن ماه، ملامت نکنید چه کنم؟ چرخ فلک سرزده فرمان مرا چند وقت است نخورده به ضریحش دستم …

ادامه مطلب

صدا کردم

در محل هرجا صدای عبد گریان شد بلند قامت صاحب کرم از روی ایوان شد بلند نوکری سخت است اما سختیش عشق است عشق پای ما با عشق بر خارمغیلان شد بلند من که هرجایی کم آوردم صدا کردم رضا رعیت آنجایی که کم آورد، سلطان شد بلند بیشتراز سائل …

ادامه مطلب