شجاعتش حسنی

به جان عبدالله منم اسـیر دلِ مهربانِ عبدالله شدم ز صبح اَلَست غلامِ یک به یکِ نوکران عبدالله به هرچه آیه قسم شُده ست ذات خُدا را نشانه عبدالله چه می شود که خُدا مُعـرّفی بـشـود از زبان عبدالله ؟ حسن دلش می خواست حُسین جلوه کند در جهان عبدالله …

ادامه مطلب

وقتی که از حال عمویش با خبر شد آتش وجودش راگرفت وشعله ور شد از دستهای عمه دست خود کشید

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) وقتی که از حال عمویش با خبر شد آتش وجودش راگرفت وشعله ور شد  ازدستهای عمه دست خود کشید و فریاد زد: عمه دگر وقت سفر شد آمد میان گودی گودال و با دست جان عموی نیمه جانش را سپر شد تیزی  تیغ  حرمله  بر  او  …

ادامه مطلب

شاه تنها

لشکری سنگ زد و تیر به ترفند آمد حرمله خیر نبینی! نفسش بند آمد شمر لبخند زد و غائله از تب افتاد خاک عالم به سرم! شاه ز مرکب افتاد لشکر کفر از این صحنه به تکبیر افتاد شاه تنها، ته گودال بلا گیر افتاد تشنگی،تشنه ی تسبیح و سجودش …

ادامه مطلب

دارم میام

دستام توی دستای عمه م بود داشتم به بابام فکر میکردم زیر لبم آروم میگفتم بابا میرم و بر نمیگردم از دور میدیدم ته گودال داشتن عمو مو ذبح میکردن گفتم به عمه ، دستمو ول کن این قوم خیلی پست و نامردن عمه نگاه کن نیزه هاشونو هی نا …

ادامه مطلب

باده ها

باده ها سرمست چشم می فروش او شدند موج ها غرق تلاطم از خروش او شدند مجتبی زاده سکوت قبل رزمش محشر است رعدها سرباز لبهای خموش او شدند زهر نوشاندند براو جعده های نیزه دار نیزه ها گریان جسم سبز پوش او شدند قد و بالایش شبیه ساقی این …

ادامه مطلب

بنویسید حسن

شد مقدر که شود جام ؛حسن باده حسین بنویسید حسن خوانده شود ساده حسین قاسم ای پنجره ی باز شده رو به بقیع مجتبای حرمی و به تو دل داده حسین داغ سرخ تو مبادا جگرش را بدرد آه ای اکبر و ای اصغر و سجاد حسین نیزه ها هلهله …

ادامه مطلب

بوی گلاب می رسد

روی زمین ز بس که شده جا به جا تنت پاشیده شد به وسعت کرب و بلا تنت بوی گلاب می رسد اما تو نیستی پرپر شده عزیز دل من، کجا تنت؟ بیرون کشیدم از وسط معرکه تو را دیدم که قطعه قطعه شده زیر پا تنت هم سطح با …

ادامه مطلب

معنای حلاوت

عشق پدرت ریشه در من ز ازل دارد در دفتر شاعر ها شه بیت غزل دارد از کشته ی او باید پرسند ز بد مستی شمشیر حسن انگار شیشه به بغل دارد از بغض علی سر ریز اصحاب جمل آن سو این سو پدرت تیغی سرریز اجل دارد جولان ندهد …

ادامه مطلب

ابن الکریم

نصر من‌ الله از حرم تکبیر پا شد هنگام پیکار برادر زاده ها شد ابن الحسن ابن الحسین کربلا شد یا حضرت زهرا! حسن حاجت روا شد تحت الهنک را گرچه بررویش کشیده برق نگاهش بر زمین آتش کشیده او قاسم است ابن الکریم است و کریم است مثل علی …

ادامه مطلب

به یا قدوس به یارب به زینب عبادت میکند هرلب به زینب خدا را دیده ام امشب به زینب بدهکار است این مذهب به زینب

 طفلان حضرت زینب(س) به یا قدوس به یارب به زینب عبادت میکند هرلب به زینب خدا را دیده ام امشب به زینب بدهکار است این مذهب به زینب دوعالم تکیه دارد بر عصایش میوفتم شصت و نه دفعه به پایش   وقار آمد به پابوس وقارش علی حظ میکند از …

ادامه مطلب

ناله هایت می رسد تا مشقِ زینب می‌کنم اشکهایت می چکد تا گریه هرشب می‌کنم

امام زمان(عج)-مناجات محرمی ناله هایت می رسد تا مشقِ زینب می‌کنم اشکهایت می چکد تا گریه هرشب می‌کنم دستمالِ گریه ات را رویِ چشمم می کشی؟ تا ببینی چشم خود از خون لبالب می‌کنم عشق هم از جانبِ لیلاست مجنون شهره شد دوست می‌میرد برایم من فقط تب می‌کنم می‌زنی …

ادامه مطلب

زلف

به دست باد ….نه !صیاد افتاده است موی تو فدای زلف بی تابت پسر های عموی تو لب تو آب را می زد صدا اما نمی دانم به جای آن چه شدکه سنگ می آمدبه سوی تو به دیدار لب تو سنگ آمد شد عقیق سرخ زبانزد شد میان سنگـ …

ادامه مطلب

قسمت_اول توسل به امام مجتبی سلام الله علیه ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم ۹۶_ حاج میثم مطیعی

بسم الله الرحمن الرحیم… “یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ …”   *من نبایدبهت بگم که اگه امشب و فردا شب هرچی حسن جان بگی مادرش دعات میکنه… حسن جان … حسن جان… شب امام حسنِ ..*   عمریست دخیلم به ضریحی که نداری ..   …

ادامه مطلب

قسمت_دوم توسل به امام مجتبی سلام الله علیه _ ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم ۹۶_ حاج میثم مطیعی

دعای زنده‌دلان صبح و شام یا حسن استکه موی تیره و روی سپید با حسن است حسین می‌شنوم هرچه یاحسن گویمدو کوه هست ولی کوه بی‌صدا حسن است حسین نهی به قاسم دهد، حسن دستورز من بپرس که سلطان کربلا حسن است *حسن جان …. حسن جان ….* بخوان به …

ادامه مطلب

قسمت_پایانی مقتل و روضۀ جانسوز _ ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم ۹۶_ حاج میثم مطیعی

عبدالله بن حسن آخرین شهید بنی هاشمه … این پسر ، حسنی تبار ، از دو شهید قبلی دوتا نشونه داشت … داغِ دوتا عزیز رو شعله ور تر کرد …   وقتی آقایِ غریب ما رو دوره کردن همه دورشُ گرفتن اهل خیمه دارن نگاه میکنن؛ سیدبن طاووس نوشته: …

ادامه مطلب