گودال

شور برپا می شود “تا شهادت نامه ی عُـشّاق امضا می شود” هر که جا خالی نکرد دردهـای باطِـنیْش امـشب مُــداوا می شـود هرکسی شد وقفِ شاه زنـدگی اش “ما رَأَیـتْ اِلّا جمـیلا” می شـود مثل محشر می شود بسکه فردا عصر در این خاک غوغا می شود هرکه از …

ادامه مطلب

خضاب

راوی نوشت روی تنت پا گذاشتند سر را جدا نموده و تن را گذاشتند آقا بگو که بی صفتان روی پیکرت جایی برای بوسه ی زهرا گذاشتند؟؟ نزدیک عصر بود که زینب اسیر شد نزدیک عصر بود تنت جا گذاشتند رفتند و پیکر همه ی هست فاطمه بر روی خاک …

ادامه مطلب

مدح و مرثیه امام حسین (ع)

ما را پناه نیست به جز کشتی نجات راه نجات ماست از این دار مشکلات   بر پرچم سیاه غمش تکیه می کنم جانم فدای ماتم لب تشنهء فرات بودند دیو و دَد همه سیراب و می مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کائنات   گودال تنگ و روی تن …

ادامه مطلب

شعر روضه سیدالشهدا (ع)

دارند زنده زنده ترا دفن میکنند برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند از جای آب نیزه به خورد تو می دهند بر خشکی دهان تو رحمی نمی کنند فهمیدم از گرفتن مویت به دست شمر بر موی دختران تو رحمی نمیکنند محمد جواد پرچمی شعر روضه سیدالشهدا (ع) اولین …

ادامه مطلب

شعر وداع حضرت زینب (س) با امام حسین (ع)

قدم قدم زحرم میشوی جدا برگرد بدون خواهر خود میروی کجا برگرد به پای تو همه گیسوی من سفید شده نزن به سینه من دست رد اخا برگرد به گردنت به خدا حق مادری دارم به حرمتی که بُوَد بین ما دو تا برگرد ز کودکی روش دلبری ز تو …

ادامه مطلب

رویِ نِی مویِ تو در باد ، رها افتاده

رویِ نِی مویِ تو در باد ، رها افتاده در فضا رایحه‌ای روح ‌فزا افتاده سر تو می‌رود و پیکر تو می‌ماند از هم آیاتِ وجودِ تو ، جدا افتاده آتش آن نیست که در خرمن پروانه زدند آتش آن است که در خیمۀ ما افتاده دم گودال دلم ریخت …

ادامه مطلب

تا شاه بی رمق شد

هل من معین بی کسی اش تا شنیده شد رنگ جمال پرده نشینان پریده شد تا شاه بی رمق شد و افتاد روی خاک افسار گرگ های حرامی دریده شد “چون ماهی فتاده به صحرای خون”تنش بر روی خارهای مغیلان کشیده شد میگفت تشنه ام جگرم سوخته ولی با سنگ …

ادامه مطلب

از بدنش پا نمی شود

قلبی که با حضور شما پا نمی شود محبوب خانواده ی زهرا نمی شود انسان بی حسین چو بیمار لاعلاج دردش به هیچ وجه مداوا نمی شود عین هزار سال رکوعش قبول نیست قدی که سمت کرببلا تا نمی شود تنها نه اینکه زنده کند مرده را حسین بی مهر …

ادامه مطلب

خسته و لب تشنه

کربلا غوغا شد، وای از آن لحظه که خورشید ولا تنها شد، همه جا ریخت بهم، در دل کرببلا سیل بلا برپا شد زد به میدان ارباب، مضطرب قلب تمام حرم طاها شد لحظاتی گذشت، جنگ بین یم خوبی و پلیدیها شد، چه نمایان جنگی!!، لرزه ای برهمه اندام عدو …

ادامه مطلب

کهنه پیرهن

این نیزه در نیامده آن نیزه میرود داد از فلک که داد تورا در مى‌آورد مثل دو تکه چوب لبت را به هم نزن الآن برات آب پیمبر مى‌آورد بعد از تو من زیاد نمیمانم اى حسین داغت ببین چه بر سرم آخر می‌آورد خواهر نگشته‌اى که بدانى برادرى با …

ادامه مطلب

گودال قتلگاه

ناله بزن ؛ با ناله از گودال لشگر را ببر زینب بیا ، این شمر با پا رفته منبر را ببر چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیر زن از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر این فرصت پیش آمده دیگر نمیاید به دست دامن …

ادامه مطلب

شعر روضه امام حسین(ع)/ جز فراق تو مرا هیچ غمی پیر نکرد داغ تو کشت مرا کشت،زمین گیر نکرد

جز فراق تو مرا هیچ غمی پیر نکرد داغ تو کشت مرا کشت،زمین گیر نکرد جنگ هرلحظه ازین باغ گلی چید،حسین خون تو دشمن بی عاطفه را سیر نکرد هر چه آمد به سرت،عقده ی جنگ جمل است گرچه این را،احدی بعد تو تفسیر نکرد! در دل سنگی شان کینه …

ادامه مطلب

شعر مناجات و روضه سیدالشهدا (ع)

قول خوب است  قول مردانه قول هایی   شبیه افسانه نه فقط قول  عزم جانانه پای تو سوختن  چو پروانه پای این قول تا خدا رفتم آن زمانی که کربلا رفتم معنی عشق یک کلام  (حسین) پر پرواز تا خدام  (حسین ) هق هق  بین گریه هام (حسین) آخر مردی و …

ادامه مطلب

شعر مناجات و مرثیه سیدالشهدا (ع)

ﻧﮕﻔﺘﻨﯽ ﺳﺖ ﻏﻢ ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﭼﻨﺎﻥ ﻋﻘﯿﻖ، ﺷﺪﻡ ﺩﺍﻍ ﺩﺍﺭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﻣﺸﮏ ﻃﻌﻨﻪ ﺯﺩﻩ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﺤﻄﯽ ﺁﺏ ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻟﺐ ﺁﺑﺪﺍﺭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ نیاز نیست به انگشت لطمه ای بزنند که سنت است در ایشان نثار انگشتر ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺳﺖ، ﺩﻟﺶ ﺗﻨﮓ ﺷﺪ، ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ – ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ …

ادامه مطلب