امام حسن مجتبی علیه السلام

رمضان بهشت خدا شده ز گل جمال تو یا حسن مه نیمه اختر کوچک و مه نو هلال تو یا حسن یم علم و حکمت و معرفت نمی از کمال تو یا حسن دل دشمنان تو را برد نبوی خصال تو یا حسن صفحات و متن کتاب حق رخ و …

کولۀ عاشقی تو بردار بیار تویی که سر سپرده ی این دری اگه یه عمره سر این سفره ای مدیون لقمه ی پدر مادری  امشب شب میلاد عشقه اون که به ما دل داده ،عشقه [دلبرم .. نور چشم منه خاک تو .. واسه من وطنه رو سرم .. سایۀ …

شمعی ام از عشق تو افروخته سوخته ام سوخته ام سوخته مست توام مست توام یا علی گم شده در هست توام یا علی کوک شده کودکی ام با علی هق هق تنبور دلم یا علی روز ازل کادمی انگیختند عشق علی در رگ من ریختند شهر مرا عشق علی …

[شبی که من دوسِش دارمه امشب  میشینیم سر سُفرش همه امشب اونیکه که جا نداره،غمه امشب  شبِ تولدِ عشقمه امشب]۲ [امشب،نوره که میباره از آسمونِ لبخندت دنیا، چقد بی نمکه بدون لبخندت ۲]۲ شبی که من دوسِش دارمه امشب  میشینیم سر سُفرش همه امشب اونیکه که جا نداره،غمه امشب  شبِ …

پَرِ پرواز، باگدا  دَم ساز  یه نگاهی هم به این دیوونه بنداز  سفره داری همتا نداری  من میخوام فدات بشم اگه بذاری اگه کسی مثل دلبر من داره بیاره  واللهِ نداره این شور و همین مستی و  این حالِ خوشِ من  کارِ نگاره  جانِ جانِ جانِ جانانی  رعیتت منمو تو …

یا حسن ای ضربانم.. عشقِ تو شد ایمانم تا میگم اِسمت رو من.. مادرت میگه جانم کَرم از سَر دیوارِ تو میباره.. آقا دلم به عشقِ تو گرفتاره تویی شاه و منم رعیتت آقا.. نیم نگاهی کن  به من آواره امشب تا سحر میگم یا حسن پرواز میکنم میگم یا …

زهرا پسر آوُرده … قرص قمر آوُرده برای حیدر ..حیدر آوُرده دامن فاطمه نوره شب شیرینی و شوره چشم حسودا از مولا دوره آروم ، نم نم ، می خونه زمزم  به مقدم مولای عالم دل ها ، کم کم ، جون می گیره  با حسن حسن گفتن دمادم زهرا …

ادب کنیم و به خیرالورا سلام کنیم پس از نبی به شَهِ لافتی سلام کنیم بیا به حضرتِ خیرالنّسا سلام کنیم به ماهِ نیمه ی ماه خدا سلام کنیم سلام حضرت دلبر ، سلام قُرص قمر سلام عصاره ی ناب محمّد و حیدر سلام ای ثَمرِ کوثر خدای علی سلام …

پیش چشم قاسم و نجمه ، حسن از حال رفت در مدینه آن غریب در وطن از حال رفت تا که شد محروم از عطر کریم اهل بیت خاک مصر و یثرب و شام و یمن از حال رفت   روزه بود و تشنه بود و زهر جای آب خورد …

ای هلال خون دوباره سر زدی                  ای محرم بار دیگر آمدی زخم دل با دیدنت کاری شده                  خون به دامان افق جاری شدهدر تو باغ لاله ی پرپر بود            …