عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی روضه خوانی برای اهل بیت علیهم السلام شریک باشند و ما را جهت تامین هزینه های جاری سایت، تایپ مجالس روضه و... یاری فرمایند می توانند از طریق آیکونهای ذیل اقدام نمایند.

احترام حر به نام مادر اباعبدالله علیه السلام/مقتل

فقال الحرّ: إنّا و اللّه ما ندری ما هذه الکتب التی تذکر، فقال الحسین: «یا عقبه بن سمعان أخرج الخرجین اللذین فیهما کتبهم إلیّ»، فأخرج خرجین مملوین صحفا فنشرها بین أیدیهم، فقال الحر: فإنّا لسنا من هؤلاء الذین کتبوا إلیک، و قد أمرنا إذا نحن لقیناک ألّا نفارقک حتّى نقدمک على عبید اللّه، فقال [له ] الحسین:
«الموت أدنى إلیک من ذلک»، ثمّ قال لأصحابه: «ارکبوا»، فرکبوا و انتظروا حتّى رکبت النساء، فقال: «انصرفوا»، فلمّا ذهبوا لینصرفوا حال القوم بینهم و بین الانصراف، فقال الحسین للحرّ: «ثکلتک أمّک! ما ترید»؟ قال: أما و اللّه لو غیرک من العرب یقولها لی و هو على مثل هذه الحاله التی أنت علیها ما ترکت ذکر أمّه بالثکل أن أقوله کائنا من کان، و لکن و اللّه مالی إلى ذکر أمّک من سبیل إلّا بأحسن ما یقدر علیه، فقال الحسین: «فما ترید»؟ قال: أرید أن أنطلق بک إلى عبید اللّه، فقال: «إذن لا أتّبعک»، قال الحرّ: إذن لا أدعک، فترادّا القول ثلاث مرّات، ثمّ قال الحر: إنّی لم أؤمر بقتالک، و إنّما أمرت ألّا أفارقک حتّى أقدمک الکوفه، فإن أبیت فخذ طریقا لا تدخلک الکوفه، و لا تردّک إلى المدینه تکون بینی و بینک نصفا حتّى أکتب إلى ابن زیاد، و تکتب إلى یزید إن شئت أو إلى ابن زیاد إن شئت، فلعلّ اللّه أن یأتی بأمر یرزقنی فیه العافیه من أن أبتلى بشی ء من أمرک…

حر به امام حسین(ع)-بعد از مواجهه-گفت: بخدا قسم من از این نامه ها و فرستادگانى که تو میفرمائى خبرى ندارم. امام حسین به یکى از یاران خود که او را عقبه- ابن سمعان میگفتند فرمود: آن دو خورجینى را که حاوى نامه هاى این مردم است نزد من بیاور! وقتى آن دو خورجین را آورد امام علیه السّلام آن نامه ها را در مقابل حر ریخت.
حر گفت: ما از آن افرادى نیستیم که براى تو نامه نوشته اند ما مأموریت داریم وقتى با تو ملاقات نمائیم از تو مفارقت ننمائیم تا تو را در کوفه نزد عبید اللَّه ببریم.
امام حسین در جوابش فرمود: مرگ بتو از این آرزو نزدیک تر است. سپس امام حسین بیارانش فرمود: برخیزید و سوار شوید، آنان سوار شدند و در انتظار سوار شدن زنان ماندند. وقتى زنان سوار شدند امام علیه السّلام به اصحاب خود فرمود:
برگردید! هنگامى که خواستند بازگردند لشکر حر مانع شدند. امام حسین علیه السّلام به حر فرمود:
ثکلتک امک ما ترید!؟
 یعنى: مادرت به عزایت بنشیند؛ چه منظورى دارى!؟
حر در جواب امام حسین گفت: والله اگر کسى از عرب، غیر از تو که در چنین حالى هستى نام مادرم را می برد من نیز نام مادر او را میبردم و (میگفتم) مادرت برایت گریان شود. ولى بخدا قسم من راجع بنام مادر تو راهى ندارم جز اینکه نام او را بخوبى ببرم.
امام حسین به حر فرمود: چه منظورى دارى؟ گفت: منظور من این است که تو را نزد امیر عبید اللَّه ببرم.
امام علیه السّلام فرمود: بخدا قسم که من تابع تو نخواهم شد.
حر گفت: بخدا قسم من هم تو را رها نخواهم کرد. سه مرتبه این مقاله بین آنان رد و بدل شد. موقعى که گفتگوى ایشان بطول انجامید حر گفت: من مأمور نیستم با تو جنگ نمایم. فقط مأموریت من این است که تو را وارد کوفه کنم، اکنون که این مطلب را نمى پذیرى پس راهى را انتخاب کن که نه داخل کوفه و نه وارد مدینه شوى و بدین وسیله مراعات انصاف شده باشد تا من نامه اى براى ابن زیاد بنویسم. شاید خدا راهى پیش بیاورد و عافیت را نصیب من نماید که من در امر تو مداخله ننمایم. اکنون از این طریق برو…


منبع: إبصار العین، السماوی،۲۰۴ ،الحر بن یزید الریاحی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.