باقر آل رسولم
نجل زهرای بتولم
پاره شد ، قلبم از ، زهر کینه
جان سپردم به شهر مدینه
وا مصیبت مصیبت مصیبت
قبله اهل ولایم
شد مدینه کربلایم
زاده سیّد الساجدینم
کشته ام کشته راه دینم
وا مصیبت مصیبت مصیبت
من در ایّام صغیری
دیده ام رنج اسیری
با اسیران به ویرانه خفتم
درد پنهان خود را نهفتم
وا مصیبت مصیبت مصیبت
جان مادر کن نگاهم
صدر زین شد قتلگاهم
ناله آمد برون از نهادم
چهره برخاک غربت نهادم
وا مصیبت مصیبت مصیبت
شد گواه درد وداغم
قبر بی شمع و چراغم
گرچه خاک وطن تربتم شد
تربتم شاهد غربتم شد
وا مصیبت مصیبت مصیبت
شاعر : حاج غلامرضا سازگار