چشم و چراغِ زندگیم
که داری سو سو میزنی
ولی برایِ دلخوشیم
خونه رو جارو میزنی
نرو از پیشم ای ..
خوشیِ روزگارم ، من ..
فقط آرزو دارم ، تو ..
بمونی به کنارم ، زهرا
نگات می اُفته به منُ
چه آهی سردی میکشی
خدا میدونه فاطمه
شبا چه دردی میکشی
جونِ بچه هات ..
رسیده دیگه بر لب ، وای ..
داری میسوزی تو تب ، وای ..
امان از دلِ زینب ، زهرا
نرو از پیشم ای ..
خوشیِ روزگارم ، من ..
فقط آرزو دارم ، تو ..
بمونی به کنارم ، زهرا
شبونه زینب اومدُ
نشست کنارِ مادرش
فقط میگفتی کربلا
حسینُ و رأسُ و حنجرش
میگی عاشورا من ..
میشنم تویِ گودال ، تو ..
رویِ تل میری از حال ، وای ..
پسرم میشه پامال ، حسین
بیا برگردیم ای ..
همه دار و ندارم ای ..
همۀ کس و کارم ، من
کیو غیرِ تو دارم ، حسین
.