عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی روضه خوانی برای اهل بیت علیهم السلام شریک باشند و ما را جهت تامین هزینه های جاری سایت، تایپ مجالس روضه و... یاری فرمایند می توانند از طریق آیکونهای ذیل اقدام نمایند.

روضه جانسوز تقدیم به ساحت مقدس حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها _حاج مجتبی رمضانی

“اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أهلَ بَیْتِ النُّبُوَّه، بِمُوالاتِکُمْ عَلّمَنا اللّهُ مَعالِمُ دینِنا و أصْلَحَ ما کانَ فَسَدَ مِنْ دُنْیانا”
*امشب امیرالمؤمنین داره برات روضه میخونه.. هر جوری خودت میخوای تصور کن.. فکر کن سر کرده توی چاه و داره روضه میخونه..*

این شهرِ بی وفا به علی مرحمت نداشت
این داغ دیده را نظرِ تسلیت نداشت

غربت ببین که سامِری اینجا عزیز شد
اما علی برایِ کسی منزلت نداشت

ای روزگار ، قَبلِ جسارت به فاطمه
قُنفذ در این حکومتِ غاصب سِمَت نداشت

*احمد بن سلیمان می گه: دوتایی با هم با امیرالمؤمنین داشتیم می رفتیم،یک دفعه دیدم آقا رنگش پرید “بعد از پانزده سال که از ماجرای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها گذشته بود” گفتم:آقاجان! چرا رنگتون پریده؟ کسی که به شما جسارت نکرد؟ یک دفعه قنفذ رو توی کوچه دیدم که داشت رد میشد…
عباس عموی پیامبر میگه : از امیرالمؤمنین سئوال کردم،آقا جان! من شنیدم قنفذ مالیات نمیده؟ میگه: دیدم امیرالمؤمنین سه بار آه کشید…فرمود: مُزد اون تازیانه ای است که به بازوی فاطمه ام زد…*

ای روزگار ، قَبلِ جسارت به فاطمه
قُنفذ درین حکومتِ غاصب سِمَت نداشت

دیوارهایِ سنگیِ کوچه که جایِ خود
دیوارِ خانه نیز به من معرفت نداشت

عالَم کنارِ من همه در امنیت ولی
زهرا درونِ خانۀ من امنیت نداشت

مِسمار دَر مُقابلُ دیوار پشتِ سر
راهِ نجات ، همسرم از هر جهت نداشت

یک بار هم برایِ شفایش دعا نکرد
غیر از وفاتِ خویش زِخدا مسئلت نداشت

مَرهم نیاز نیست کسی را که رفتنی ست
او بعدِ کوچه آرزویِ عافیت نداشت

*دیدی اونی که استخوانش میشکنه، میخوان آرومش کنن از بس که درد داره بهش مُسَکِّن میزنن…اما بمیرم مادرِ ما زهرا چطوری تحمل کرد؟ هفتاد و پنج یا نود و پنج روز راه می رفت درد داشت، نماز میخوند درد داشت، سُرفه می زد درد داشت، می خوابید درد داشت، پهلو به پهلو میشد درد داشت، موهای بچه هارو شونه میزد درد داشت، کارِ خونه می کرد درد داشت، در رو باز می کرد درد داشت….*

مَرهم نیاز نیست کسی را که رفتنی ست
او بعدِ کوچه آرزویِ عافیت نداشت

او را نبی به دست گرفت و به عرش برد
زیرا برایِ دَفن، زمین ظرفیت نداشت

* وقتی خبر شهادت حاج قاسم رو شنیدیم همه رگ های گردنمون متورّم شده بود، همه شعار می دادیم: انتقام، انتقام سخت.. چند روزِ بعد که حمله ای صورت گرفت یه ذره آروم تر شدیم، اما هنوزم میگیم: انتقام می خواهیم…اما امیرالمؤمنین تا زنده بود انتقام نگرفت.. بعد از هزار و چهارصد سال داریم میگیم: یاصاحب الزمان! بیا.. مهدی جان! هزار و چهارصد سال داری تحمل میکنی، آقاجان!.. صدا بزن: یازهرا..

.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.