خاکِ بقیع ، بویِ غریبی داره
غم رو فقط رئیِ دلم میزاره
از غربتش (داره چشام می باره …) ۲
نه پرچمی .. نه حتی داره یه علم
نه گنبدی ، نه بارگاهی نه حرم
بقیع ، عزتِ شیعه ست
بقیع ، غربتِ شیعه ست
بغضی بازم ، نشسته تویِ سینه
از غربتُ و از این غم دیرینه
دردِ بقیع ، ( خیلی برام سنگینِ …) ۲
تویِ بقیع ، کسی نداره سایبون
عمریه که ، خونِ دلِ صاحب زمون
بقیع ، عزتِ شیعه ست
بقیع ، غربتِ شیعه ست
اینجا کسی ، نداره یک صحن و سرا
خاکی میشه اینجا پرِ کبوترا
عقده شده ( گریه برایِ زائرا … )۲
یه روز میاد ، دوایِ زخم فاطمه
میده به این غصه و غم ها خاتمه ..
العجل یا بقیه الله ..
العجل یا حجت الله ..