عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی روضه خوانی برای اهل بیت علیهم السلام شریک باشند و ما را جهت تامین هزینه های جاری سایت، تایپ مجالس روضه و... یاری فرمایند می توانند از طریق آیکونهای ذیل اقدام نمایند.

امام نقی (علیه السلام)-مصائب-بر هم زدن مجلس شراب

امام هادی(ع) بر هم زننده بزم شراب


هنگامى
که بدخواهان در نزد متوکل، از امام هادى‏علیه السلام سعایت و بدگویى کرده و گفتند:
در منزل او سلاح و نوشته‏ها و اشیاى دیگرى است که از طرف شیعیان به وى رسیده و او قصد
قیام بر ضد دولت تو را دارد، متوکل گروهى را به منزل آن حضرت فرستاد، آنان شبانه به
خانه امام‏ علیه السلام هجوم بردند، ولى چیزى به دست نیاوردند، آنها دیدند که حضرت
تنها در اطاقى دربسته نشسته و در حالى که جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاکى روى
شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام را با همان حال دستگیر
کرده و نزد متوکل بردند و به او گزارش دادند که در خانه‏اش چیزى نیافتیم و او را رو
به قبله دیدیم که قرآن مى‏خواند. متوکل چون امام را دید، از عظمت و هیبت امام بى‏اختیار
ایشان را احترام نموده و در کنار خود نشانید و با کمال گستاخى جام شرابى را که در دست
داشت‏به امام علیه السلام تعارف نمود. امام سوگند یاد کرده و فرمود: «گوشت و خون من
با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار!» متوکل حضرت را معاف نمود و گفت: شعرى
بخوان! حضرت فرمود: «من شعر کم مى‏خوانم‏». متوکل گفت: «باید بخوانى!» امام هادى علیه
السلام آن گاه که اصرار وى را دید اشعارى را قرائت نمود که تمام اهل مجلس متاثر شده
و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جامهاى شراب را
بر زمین کوبیدند. اشعار امام چنین بود:

بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ            غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ
الْقُلَلُ‏

[گردنکشان] بر قله
کوهساران شب را به روز آوردند در حالى که مردان نیرومند از آنان پاسدارى مى‏کردند،
ولى قله‏ها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند.


وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ            وَ اسْکِنُوا حُفَراً یَا بِئْسَمَا نَزَلُوا

آنان پس از مدتها عزت از جایگاه‏هاى امن به زیر کشیده شدند
و در گودال‏ها جایشان دادند. چه منزل و آرامگاه ناپسندى!

نَادَاهُمْ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ            أَیْنَ الْأَسَاوِرُ وَ التِّیجَانُ وَ
الْحُلَلُ‏

پس از آن که به خاک سپرده شدند، فریادگرى فریاد برآورد: کجاست
آن دست‏بندها، تاجها و لباسهاى فاخر؟

أَیْنَ الْوُجُوهُ الَّتِی کَانَتْ مُنْعِمَهً            مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ
وَ الْکِلَلُ‏

کجاست آن چهره‏هاى در ناز که به احترامشان پرده‏ها مى‏آویختند؟

فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حِینَ سَاءَلَهُمْ            تِلْکَ الْوُجُوهُ عَلَیْهَا الدُّودُ
تَقْتَتِلُ‏

گور به جاى آنان پاسخ داد: اکنون کرمها بر سر خوردن آن چهره‏ها
با هم مى‏ستیزند!

قَدْ طَالَ مَا أَکَلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرِبُوا            وَ أَصْبَحُوا الْیَوْمَ بَعْدَ الْأَکْلِ
قَدْ أُکِلُوا

آنان مدت درازى در دنیا خوردند و آشامیدند ولى بعد از خوردن
طولانى، خود خورده شدند!

پس
از خواندن این اشعار متوکل و هر که در مجلس بود گریتند تا انجا که اشک محاسن متوکل
را تر کرد. سپس چهار هزار دینار به امام هادی(ع) داد و ایشان را با احترام روانه
منزل کرد.

کراجکب
در کنز الفوائد نقل کرده که متوکل (پس از شنیدن این اشعار) جام شرابش را بر زمین
کوفت و در آن روز عیششان منقّض گردید.

متن عربی روایت:

أَقُولُ قَالَ الْمَسْعُودِیُّ فِی مُرُوجِ الذَّهَبِ، سُعِیَ إِلَى
الْمُتَوَکِّلِ بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوَادِ ع أَنَّ فِی مَنْزِلِهِ کُتُباً
وَ سِلَاحاً مِنْ شِیعَتِهِ مِنْ أَهْلِ قُمَّ وَ أَنَّهُ عَازِمٌ عَلَى الْوُثُوبِ
بِالدَّوْلَهِ فَبَعَثَ إِلَیْهِ جَمَاعَهً مِنَ الْأَتْرَاکِ فَهَجَمُوا دَارَهُ لَیْلًا
فَلَمْ یَجِدُوا فِیهَا شَیْئاً وَ وَجَدُوهُ فِی بَیْتٍ مُغْلَقٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِ
مِدْرَعَهٌ مِنْ صُوفٍ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى الرَّمْلِ وَ الْحَصَى وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ
إِلَى اللَّهِ تَعَالَى یَتْلُو آیَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْکَ
إِلَى الْمُتَوَکِّلِ وَ قَالُوا لَهُ لَمْ نَجِدْ فِی بَیْتِهِ شَیْئاً وَ وَجَدْنَاهُ
یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَهِ وَ کَانَ الْمُتَوَکِّلُ جَالِساً فِی
مَجْلِسِ الشُّرْبِ فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَ الْکَأْسُ فِی یَدِ الْمُتَوَکِّلِ فَلَمَّا
رَآهُ هَابَهُ وَ عَظَّمَهُ وَ أَجْلَسَهُ إِلَى جَانِبِهِ وَ نَاوَلَهُ الْکَأْسَ
الَّتِی کَانَتْ فِی یَدِهِ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا یُخَامِرُ لَحْمِی وَ دَمِی قَطُّ
فَأَعْفِنِی فَأَعْفَاهُ فَقَالَ أَنْشِدْنِی شِعْراً فَقَالَ ع إِنِّی قَلِیلُ الرِّوَایَهِ
لِلشِّعْرِ فَقَالَ لَا بُدَّ فَأَنْشَدَهُ ع وَ هُوَ جَالِسٌ عِنْدَهُ
….

قَالَ فَبَکَى الْمُتَوَکِّلُ حَتَّى بَلَّتْ لِحْیَتَهُ دُمُوعُ عَیْنَیْهِ
وَ بَکَى الْحَاضِرُونَ وَ دَفَعَ إِلَى عَلِیٍّ ع أَرْبَعَهَ آلَافِ دِینَارٍ ثُمَّ
رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِهِ مُکَرَّماً
.

 أَقُولُ رَوَى الْکَرَاجُکِیُّ
فِی کَنْزِ الْفَوَائِدِ، وَ قَالَ فَضَرَبَ الْمُتَوَکِّلُ بِالْکَأْسِ‏الْأَرْضَ
وَ تَنَغَّصَ عَیْشُهُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ.(۱)

اما دلها بسوزد…

راوى گوید: بعد
از آن ، سر نازنین امام حسین علیه السّلام را
با زنان و
کودکان آن امام مبین ، به مجلس یزید بى دین بردند به هیئتى که همه ایشان
را به یک ریسمان بسته بودند… در این بین یزید لعین چوب خیزران
طلبید مکرر با آن چوب به دندان مبارک فرزند رسول
الله صلى
الله علیه و آله مى زد
.

متن عربی:

قَالَ الرّاوى : ثُمَّ اءُدْخِلَ ثَقَلُ الْحُسَیْنِ ع وَ نِساؤُهُ
وَ مَنْ
تَخَلَّفَ
مِنْ اءَهْلِهِ عَلى یَزیدَ، وَ هُمْ مُقَرَّنُونَ فى الْحِبالِ
... قالَ: ثُمَّ دَعا یَزیدُ بِقَضیبِ خَیْزُرانَ، فَجَعَلَ
یَنْکُتْ بِهِ ثَنَایَا
الْحُسَیْنِ
ع
(۲) .

منبع:

۱.      مروج
الذهب مسعودی-کنز الفوائد-بحارالأنوار ج : ۵۰ ص : ۲۱۳

۲.      
لهوف
ابن طاووس- المسلک الثالث فى الاُمُورِ الْمُتَاءَخَّرَهِ عَنْ قَتْلِهِ ع وَ هِىَ
تَمامُ ما

اءَشَرْنا اِلَیْهِ.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.