سینه زنی شور _ ویژۀ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها _ کربلایی حسین طاهری

(بزار بابام از سفر بیاد دیگه سیلی نمیخورم نمیمونه زیر دست و پا چادرم) ۲ {( از صبح منم و تازیونه میگم چرا غروب نمیشه)۲اینقدر من و زدن صورتِ کبود من که خوب نمیشه }۲ {(بابا سرگردونم بابا تو ویرونه ام) ۲بابا چی میخوان از جونم نمیدونم}۲ (بابا بابا حسین )۴ …

ادامه مطلب

سینه زنی شور زیبا _ ویژۀ ایام اربعین _ کربلایی جواد مقدم

تویی امپراطور ،ما نوکریم زِ گهواره تا گور ،ما نوکریم ( ۲) تو لب تَر کن و با سر، میدویم فقط از تو دستور ، که ما نوکریم ( ۲) ما نوکریم ، ما نوکرِ بچه های حیدریم ما نوکریم ، ما عشقِ زینب رو به جون میخریم ما نوکریم …

ادامه مطلب

سینه زنی سنگین _ ویژۀ ایام اربعین _ حاج میثم مطیعی

(من و اربعین، کربلایتمگر می شود باور من؟)۲مگر می‌شناسم سر از پابه راهِ تو ای سرور من؟ ( سلام ای شکوهِ شگفتی‌ها باتو ۲سلام ای قرار دل زهرا با تورسید اربعین و قرار ما با تو )۲ جهان شد … زائر توبه پاشد … محشر مابنفسی انت مولا … حسین …

ادامه مطلب

فاصله

از بس که گریه و گله انداخت فاصله آخر مرا ز حوصله انداخت فاصله یک نیزه با تو فاصله‌ ام بیشتر نبود بین من و تو آبله انداخت فاصله شلاقِ زجر و حرمله از جسم خسته ام تا شام چند مرحله انداخت فاصله از آیه آیه ی لبِ تو روی …

ادامه مطلب

چشم تار

از غم هجر پدر ناله کشیدن سخت است طعنه از حرمله و شمر شنیدن سخت است چقدر بر تن تو زخم بیابان مانده من بمیرم، به روی خار دویدن سخت است چقدر جسم شما آب شده بی بی جان غل و زنجیر به دنبال کشیدن سخت است چشم تار تو …

ادامه مطلب

سینه زنی _ ویژۀ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها _ سید مهدی میرداماد

روضه سربسته تر بهترِگریه پیوسته تر بهترِ …وقتی که روضۀ دخترِروضه خوان خسته تر بهترِ … ای سادات می بخشید که روضه سنگینِچشمایِ سه ساله دیگه تار میبینه … لال بشه روضه خوانِ رقیه …سیلی برده امون رقیه … یا رقیه رقیه رقیه ….. روضه خوان گفت و من زار …

ادامه مطلب

کبود شده پیکری

از من بجُز کبود شده پیکری نماند از تو بَرام غیرِ شکسته سری نماند از من حسین، چادرِ مادر نمانده است از تو حسین، پیرهنِ مادری نماند تا کوفه که سرِ تو روی نیزه بند بود اینجا که آمدیم تو را حنجری نماند این کوچه های شام شبیهِ جهنّم است …

ادامه مطلب

کنار حضرت ارباب

اگر بناست همه زیر این علم باشیم خدا نیاورد آن روز را که کم باشیم خدا کند که همین دسته جمع بین حرم کنار حضرت ارباب دور هم باشیم خدا کند که یکی هم ز جمع کم نشود دعا کنید همه اربعین حرم باشیم دمی نشد که ز خون حسین«ع» …

ادامه مطلب

راضی شدی

این سی شبه ازدست ما راضی شدی یا نه؟ ارباب جانم از گدا راضی شدی یا نه؟ سی روز میخواندیم سی شب گریه میکردیم هم پای تو هم پای زینب گریه میکردیم روضه به روضه گشتن مارا خودت دیدی جانم حسین سینه زنهارا خودت دیدی چه دستهایی که برای دیگ …

ادامه مطلب

بابایی عزیز

ای یوسف رسیده به کنعان من،سلام بابایی عزیزتر از جان من،سلام ای دلخوشی این دل پر غم،خوش آمدی بابا، به این خرابه ی ماتم خوش اومدی دیدم چِقَدر حالت عمه عجیب شد تو آمدی!…خرابه پر از بوی سیب شد منّت سر شکسته ی دختر گذاشتی وقتی به روی دامن من …

ادامه مطلب

اشکهایم غصه هایم

کاش بابایی سر بی جان تو جان می گرفت اشکهایم غصه هایم با تو پایان می گرفت تشنه ام،لبهایم از خشکی ترک برداشته خوب می شد نه،اگر یک لحظه باران می گرفت وضع موهایم سر و سامان ندارد،کاش تو شانه می کردی و مویم باز سامان می گرفت دست و …

ادامه مطلب

معجر زینب

دستی که سمتِ طشت طلا چوب می زند چوبِ حراج بر غمِ ایوب می زند پایِ سربریده ی خورشید مُلک ری پیوسته حرفِ گندم مرغوب می زند رویش سیاه! کاسه صبرم لبالب است در کاخ شام،معجر زینب معذب است بیهوده خسته می کند این چوب را یزید این سر همیشه …

ادامه مطلب

روایتی از شام

نشسته ام بنویسم روایتی از شام کمی اشاره کنم بر نگاه مردم عام نشسته ام بنویسم به دل محک زده اند چگونه عمه ی سادات را کتک زده اند خدا کند نکند یاری ام قلم امشب بمیرم و ننویسم من از غم زینب(سلام الله) چگونه من بنویسم به نی سر …

ادامه مطلب

بغض گلویم

بغض گلویم مسیر آه گرفته از غم خورشید قلب ماه گرفته این همه رقاصه از برای چه اینجاست؟ بس که شده ازدحام راه گرفته شهر پر از هلهله ست و زینب کبری یک نفره بانگ وا اخاه گرفته با اسرای یهود، آل نبی را فکر کنم شام اشتباه گرفته درد …

ادامه مطلب

عزیزان خداییم

شامیان خون به دل خون شده ی ما نکنید خنده بر گریه ی ذریه ی زهرا نکنید ما عزادار عزیزان خداییم ولی پیش چشم اسرا هلهله برپا نکنید پای سرهای بریده همگی رقصیدید لااقل سنگ،نثارِ سر بابا نکنید گاهی از نیزه زمین خورد سرِ دلبر ما نقش مرکب دگر آن …

ادامه مطلب