سینه زنی زمینه _ ویژۀ وداع با ماه صفر _ حاج مهدی رسولی

خداحافظ … ماه غصه های حرمبازم فکر … حرمت زده به سرمدوخته ام به پرچمایِ ماتمت نگاهمُچجوری در بیارم پیراهن سیاهمُ یادم نمیره ، ماهِ سرخ عزایادم نمیره ، صدایِ روضه هایادم نمیره ، زیارت عاشورا حسین .. آقام .. جوونیِ ما به فداتحسین .. آقام .. کی میرسیم به …

ادامه مطلب

روضه و توسل بسیار جانسوز ویژۀ شهادت حضرت امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سید رضا نریمانی

از قصر بیرون زد، عبایش روىِ سرش بود در احتضار انگار جسم مضطرش بود دور و برش گریه کنى اصلاً نیامد اى کاش پیشِ این برادر ، خواهرش بود ازبس زمین افتاد و از بس غلت مى خورد وقت گذر خاکىِ خاکى پیکرش بود دستش به پهلو بود و مشکل …

ادامه مطلب

مناجات و توسل جانسوز با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف _ سید رضا نریمانی

«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ» “بسم الله الرحمن الرحیم”اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً …

ادامه مطلب

ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت حضرت رضا علیه السلام _استاد حاج منصور ارضی

آمدم با حال زارم یا علی موسی الرضا درد دلها با تو دارم یا علی موسی الرضا من فقط با تو ندارم، یا علی موسی الرضا پس گره وا کن ز کارم، یا علی موسی الرضا   خسته از این شهرم و دارم هوایِ کوی تو چشم بستم بر همه …

ادامه مطلب

بانگ غم

در سماوات بانگ غم دادندبی کسی را دوباره سم دادند چه غریبی که دور از وطن استپاره قلب جمع پنج تن است زهر را خورده است‌ پا شده استچقدر شکل مجتبی شده است مثل زهرای خورده بر مسماردست خود را گرفته بر دیوار وسط راه میخورد به زمینگاه و بیگاه …

ادامه مطلب

زهر کینه

  ز زهر کینه شرر تا به پیکرت افتاد، ترک به قامت همچون صنوبرت افتاد، زغم مدار سماوات حق زهم پاشید،به محض اینکه عبای تو بر سرت افتاد، زلرزش تن تو آسمان به خود لرزید، همین که خون زلبان منورت افتاد، زمین و اهل زمین در شرار تب پژمرد،عطش ز …

ادامه مطلب

نسیم صبح

مثل نسیم صبح به عرفان‌ رسیده ایموقتی بدست بوس کریمان رسیده ایم یک دسته ساختیم و به صحن مطهرشبا نغمه امام رضا جان! رسیده ایم دستان ما به پنجره فولاد بوسه زدآقا ببین که دست به دامان رسیده ایم در آرزوی پادوی این خانه بودنیمجارو بدست محضر سلطان رسیده ایم! …

ادامه مطلب

عبایِ مطهرش

زِ درد بال و پری زد ولی پرش اُفتادمیان کوچه عبایِ مطهرش اُفتاد دوباره کوچه‌ی باریک و سنگهایِ زمین مواظب است نیاُفتد که آخرش اُفتاد نهاده است به دیوار شانه هایش را اگر چه تکیه زده باز پیکرش اُفتاد بلند شد به سرِ زانویَش ، زمین نخورَد چه کرده زَهر …

ادامه مطلب

دَرگهِ سلطان

ما آبرو زِ دَرگهِ سلطان گرفته ایمسرمایه ی محبّت و ایمان گرفته ایم ما سائلانِ کوی امامِ کرامتیمروزی زِ دستِ شاهِ خراسان گرفته ایم دل را گرِه به پنجره فولاد او زدیمحاجات خود به دیده ی گریان گرفته ایم دل مُرده ها کنارِ حرم زنده دل شوندبا بوسه از ضریحِ …

ادامه مطلب

امام مهربان

در تکاپوی جنان بودم رسیدم این حرم در پی دار الامان بودم رسیدم این حرم روزگار نامناسب با من بی کس نساختخسته و قامت کمان بودم رسیدم این حرم درد دلهای فراوان داشتم چاره نشدآه که بی همزبان بودم رسیدم این حرم هیچکس یارم نمی شد ضامنی اصلا نبودمن که …

ادامه مطلب

جَدِّ غریبش

خون بر لبش نشست عرق بر جبین نشستپنجاه و چند مرتبه آقا زمین نشست پنجاه مرتبه به زمین خورد و ایستاداز بس که زهر بر جگرش آتشین نشست در کوچه بود یاد حسن بود و مادرشیک دفعه پیر شد به رُخش چند چین نشست یک دست روی پهلو و یک …

ادامه مطلب

دورت بگردم

آمدی در خاک ایران،خاک ایران سبز شداز جنوب کشور من تا خراسان سبز شد ردِّ پایت شد مسیر رودهای بی قرارهر کجا که آمدی حتی بیابان سبز شد می شود ردِّ تو را در نقشه ها ترسیم کردچون به هرجایی که باریده ست باران،سبز شد خواستم دورت بگردم در خیابان …

ادامه مطلب

مرد غریبی

خادمت پشت در قصر خبر می خواهد از شب مبهم این فتنه سحر می خواهد کاش آن خوشه مسموم زبانش می گفت: لب شیرین تو انگور مگر می خواهد؟ تو عبا روی سرت می کِشی و پا به زمین رفتنت تا به در خانه هنر می خواهد ای جگر گوشه …

ادامه مطلب

آستان رئـوف

کبوترِ دل من پر زده به سوی خراسانکه آب و دانه یِ خود را بگیرد ازخود سلطان صدای زائر خسته به گوش شاه رسیدهمن آمدم که پناهـم شود امیر غریبان بهشت حق شده معنا در این رواق که چشممبه لطف حق گِره خورده به برق گنبد و ایوان دخیل پنجره …

ادامه مطلب

احسان کریمان

ما چشم به احسان کریمان داریمشوق نمک خوان کریمان داریمدر سفره ی خود نان کریمان داریم با رزق کریمان چو بسازیم همهاز خلق همیشه بی نیازیم همه امشب که گداییم، گدای دو کریمسرگرم عزاییم، عزای دو کریمدر خیمه ی حزن بچه های دو کریم با فاطمه یا محمدا می گوییمبا …

ادامه مطلب