قسمت_دوم روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم ۹۶_ حاج میثم مطیعی

  شب عاشوراست  حالا میخوام روضه بخونم….امشب شب سختیه ..هم شب مناجات ..هم شب روضه اس..بیایید امشبو همراه امام حسین مناجات کنیم … اقای ما… امشب مهلت گرفت مناجات کنه.. وگرنه امام‌حسین اهل امان خواستن از دشمن که نبود … اما میدونست شب اخره… آخرین شب مناجات در این دنیاس …

ادامه مطلب

قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم ۹۶_ حاج میثم مطیعی

  حالا شاید همین لحظاته…نمیدونم…که اصحاب دارن یکی یکی به آقا میگن:آقا ما هستیم. *آقا من روم نمیشه اینطوری بگم.آخه من چی دارم که به درد آقام بخوره…؟! ولی من یه پیشنهاد دارم رفیق! امشب بیا به چشمات التماس کن. من همیشه به شماها گفتم. گفتم به چشماتون بگید:یه عمر …

ادامه مطلب

قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم ۹۶_حاج میثم مطیعی

بچه های مدافع حرم زینب کبری نقل می کنن: میگن:اوایل جنگ سوریه اطراف حلب درگیربودیم یه تعدادی ازبچه های لبنانی حزب الله لبنان هم بامابودند ، کنارخودِ بچه های سوری یکی از روستاهایی که مامستقربودیم درگیری خیلی بالا گرفت داعش نزدیک و نزدیک تر شد ، تا اینکه اونایی که …

ادامه مطلب

قسمت_دوم روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم ۹۶_حاج میثم مطیعی

یه کربلایی بود…از روز هفتم آب روبستن ، یه سقایی بود ، یه تشنه هایی بودن… میگه :مجلس روضه شد خیلی از اون سوری هایی که با ما بودن اصلا شیعه نبودن اونا دلاشون ابوالفضلی شد رفتن آب وآذوقه شون روآوردن دادن مردم روستا محاصره تنگ شد … *امشب تواین …

ادامه مطلب

قسمت_ پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم ۹۶_حاج میثم مطیعی

بعضی ازمقتل ها نوشتن: ” فَسَمعَ الاطفال یَتَصارَخون العطش “ یعنی بچه ها ، تشنه ها فریاد می زدن ، داد می زدن … ” فَرَکِب فَرَسَه ” سوار براسب شد ، ” و اَخَذَ رُمحَهُ والقِربَه ” *مجلسی نوشته*  مشک روبرداشت ، نیزه روبرداشت ” وقَصَدَ نحوُ الفرات “ …

ادامه مطلب

قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم ۹۶_ سید مجیدبنی فاطم

  اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیٰارَتِکُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن، …

ادامه مطلب

قسمت_دوم روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم ۹۶_ سید مجیدبنی فاطمه

اومدن گفتن زود بیا خواهرت دیگه طاقت  نداره.. دید زینب داره خیلی  بی تابی میکنه..   گفت :عزیزم اینجا همون وعده گاهی هست که جدّم فرموده خدا برام رقم زده…گفت داداش دلم خوش بود ،سایه ت بالای سَرَمِه..  منکه مادر ندارم منکه بابا ندارم ،داداش حسنمم که کشتن.. دلم خوش بود …

ادامه مطلب

قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم ۹۶_ سید مجیدبنی فاطمه

نیمه ی شب بود اصحاب دیدن حسین نیست ..هلال گشت دنبال آقا ..میگه دیدم از دور یه سیاهی هی میشینه  بلند میشه ..اومدم جلو دیدم ابی عبدالله س.. داره زیر لب مناجات میکنه ..هی بوته ها را داره جمع میکنه .. خارهای بیابون ،سنگها را داره جمع میکنه ..اومدم جلو …

ادامه مطلب

قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم ۹۶_سیدمجید بنی فاطمه

اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیٰارَتِکُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن . …

ادامه مطلب

قسمت_دوم روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم ۹۶_سیدمجید بنی فاطمه

رخصت بده تا از داغ شقایق بنویسم از بغض گلوگیر دقایق بنویسم میخواهم از آن ساقی عاشق بنویسم نم نم به خروش آیم و هق هق بنویسم دل خون شد و از معرکه ی دلدار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد درهر قدمت هر نفست جلوه ی ذات …

ادامه مطلب

قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم ۹۶_سیدمجید بنی فاطمه

  علمدار لشکر چرا رو زمینی؟ با این چشم خونی، حسین رو می بینی..   وای چشات، دست و پات  عزیزم پر از تیر شده پیکرت..   مشک تو ،پاره شد میدونم نمیشه هنوز باورت..   وای عمود، خوردی و  به هم ریخته شد وضع فرق سرت..   *اما سرها …

ادامه مطلب

ولدی علی اکبر

به رویِ خاک جگر ریخته و یا پسرم به روی خاک پسر ریخته و یا جگرم بلند می‌شوم و باز می‌خورم به زمین بلند می‌شوم و می‌خورد زمین کمرم هزار بار بمیری ولی نبینی که… به رویِ دست جوانِ تو دست و پا بزند شکستن کمرت سخت و سخت‌تر اینکه …

ادامه مطلب

عصای دست پدر

پرپر نزن، پرم، جگرم تیر می کشد تو درد می کشی و پرم تیر می کشد پهلوی زخمی تو مرا می کشد علی مانند فاطمه کمرم تیر می کشد راضی نشو که خم بشوم، بشکنم، علی از داغ تو دو چشم ترم تیر می کشد نشکن عصای دست پدر، در …

ادامه مطلب

جوان قبیله

تو کیستی که پدر اینچنین اسیر تو شد جوان ترین قبیله، قبیله پیر تو شد اذان بگو که اذانت دل از بلال ربود صفا بده به نمازم، نماز گیر تو شد تو می روی به سلامت، دعام پشت سرت نگاه عمه ی تو جوشنِ کبیر تو شد برای العطشت، کام …

ادامه مطلب

بغض

لخته خون دهنت در سخنت حل میشد داشت در خاک بیابان بدنت حل میشد هلهله های عدو سخت به هم ریخت مرا حیف شد داشت معمای تنت حل میشد به خودم گفتم علی اکبر من پرپر نیست اصلا این‌کشته که افتاده علی اکبر نیست از همان دور گلم بوی گلابت …

ادامه مطلب