دريافت روضه

اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلایَ صَاحِبَ الزَّمَانِ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ، عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ،  فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا، وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا، وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا، حَیِّهِمْ وَ مَیِّتِهِمْ،  وَ عَنْ وَالِدَیَّ وَ وُلْدِی وَ عَنِّی مِنَ الصَّلَوَاتِ وَ التَّحِیَّاتِ، زِنَهَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ،  وَ مُنْتَهَى رِضَاهُ، وَ …

افتخار محراب ، زین العابدین اعتبارِ آداب ، زین العابدین جانشینِ ارباب ، زین العابدین این گدارو دریاب ، زین العابدین قامت ببند تا فرشته اقتدا کنه شیرین بخند تا خدا بهشتُ وا کنه اوجِ ملکوت .. سجادۀ تو اربابِ دعا .. دلدادۀ تو شاهزاده ای و منم غلام زادۀ …

ماییم مست جام تو یا زین العابدین خانه خراب نام تو یا زین العابدین هستیم مرغ بام تو یا زین العابدین مست علی الدوام تو یا زین العابدین پس میدهم سلامِ تو یا زین العابدین دردم همین که با تا دوا میشود بس است ذکرم همین که نام شما میشود …

برپا شده هر جا ، مهمونیِ ارباب  اومد پسرِ همسرِ ایرونی ارباب  از شوق  ، تا خودِ صبح بارونی ارباب  اومد پسرِ همسرِ ایرونی ارباب  تو این شبِ رازِ گل های خوشبو  اومده جدِّ چهارم ضامن آهو  دلبرِ ثاراللهی .. یابن الارباب   زینتِ ذِکر اللهی .. یابن الارباب  مثل اباالفضل …

کارِ چِشات دلبریَ ، قمر علی بس که نگات حیدریَ ، قمر علی اخمت عجب محشریَ و محشریَ و محشریَ تویی که علمدارِمی تویی که کس و کارِمی تویی که پر و بالِمی … « قمر بنی هاشمی … » دلبر دلبر دلبر سرور سرور سرور ساقی ساقی ساقی محشر …

شاهِ شمشاد قدان عباسِ ذکر اهل آسمان عباسِ علمش تا  قیامت بالاست آخه مردِ قهرمان عباس هوای مارو ، میگیره محشر به پاش میمیرم خودم میدونم آخر شه نام آور ، امیر لشگر نوشته رو بازوهاش انا بنُ الحیدر « مدد ابوفاضل .. مدد ابوفاضل » یا ابالفضل ‌دوایِ دردِ …

شب جشنِ شب ارباب اونکه صورتش مثل مهتابه تیغ ابروت هواییم کرده دوتا چشماش مثل دّر ناب عجب اربابی ، خدا بم داده دل سرگردونم با حسین آباده خرابِ لطفت ، شدم وقتی که مسیرم به مسیر کربلا افتاده مثه فطرس شکسته بالم پرم و به دامنت میمالم نوکرم نوکرِ …

ماهِ عشق است ، ماهِ عُشّاق است ماهِ دل های مست و مشتاق است درِ میخانه‌ی کَرَم شد باز اَلدَّخیل این حریم ِ رزاق است ریزه خوارش ، فقط نه اهل زمین جرعه نوشش ، تمام آفاق است بی حساب است فضلِ این ساقی شب جود و سخا و اِنفاق …

ذُخرُ الحسین ، نور دو عین فارسُ العَرب … ابوفاضل کَنزُ الحیا ، خیرالورا روحِ ادب … ابوفاضل بدرُ الدجی ، فی کربلا هاشمی نصب .. ابوفاضل یل بی باک ، محور افلاک خواجۀ لولاک ، مولا اباالفضل سر و سرور ، میر و غضنفر فاتحِ لشگر ، مولا اباالفضل …

دیگه شب غصه هامون به سر اومده از خونۀ شاه عالم خبر اومده   قمر اومده .. قمر اومده .. قمر اومده ..   ای خداوند ادب یا اباالفضل ای جانم ماه هاشمی نسب یا ابالفضل ای جانم زور بازوی علی یا ابالفضل ای جانم  یابن قتال العرب یا ابالفضل ای …