آمدم! زانو زدم گریان٬ کنار پیکرت تازه شد داغ بلایایی که آمد بر سرت ردّی از خون تو بر خاک و هنوز افتاده است؛ نیزه هایی سرشکسته…سنگ ها…دور و برت مانده حسرت بر دلم ایکاش برمیداشتم از قفایت نیز چندین بوسه مثلِ حنجرت می سپردی کاش با دستِ خودت٬ دستِ …
ادامه مطلبنظری کن به خواهرت
ای غایب از نظر، نظری کن به خواهرت زینب نشسته بر سر قبر مطهرت یک اربعین گذشته ولی زنده ام هنوز قامت خمیده آمده سرو صنوبرت لیلاست این که خیمه زده زیر پای تو بار دگر بگو که اذان گوید اکبرت این زن که لطمه می زند این گونه بر …
ادامه مطلبجامانده ایم
حق است اگر از کاروان ها جا بماند آن دل که در پیچ و خم دنیا بماند آنکس که همرنگ جماعت نیست آری باید تمام عمر را رسوا بماند باور نمی کردم پس از یکسال دوری حسرت کماکان بر دل شیدا بماند امروز راهی کن مرا نگذار این داغ در …
ادامه مطلبعقیله
من آن عقیله، بضعه ی پاک بتولم من روضه خوان مقتل آل رسولم من کوه صبرم، داغِ غم بسیار دیدم من مادرم بین در و دیوار دیدم من فرق خونین پدر را دیده ام… آه در طشت خون، لخته جگر را دیده ام… آه ای وای من دیدم تمام صحنه …
ادامه مطلبیادم نرفته
پیری زمین گیرم، صبوری ناخوش احوال حس می کنم افتاده ام از شیبِ گودال یادم نرفته ذوالجناح بی سوارت یادم نرفته دختران بی قرارت یادم نرفته سنگ بر آیینه ات خورد یادم نرفته چکمه ای بر سینه ات خورد یادم نرفته گریه ام سیلاب می شد طفلی رقیه پابه پایم …
ادامه مطلبچله گرفتم
یک اربعین آتش گرفتم از فراقت آتش گرفتم از غم و رنج و مصیبت تا که دوباره زائرت باشم برادر چله گرفتم، چله در رخت اسارت یادم نرفته تشنه بودی بین گودال هَل مِن مُعینت ماند آخر بی اجابت یک لقمه نان هم بعد تو راحت نخوردم حتی ننوشیدم پس …
ادامه مطلبنذر سر تو
می آورم سمتِ زیارت، کاروان را یک کاروان از یاسهای ارغوان را بالا سر و، پایینِ پا، فرقی ندارد آورده ام پیش تو این قَدّ کمان را ای کاش نامحرم نبود اینجا، ببینی این حال و روز و، ناله ها و، وضعمان را تو سر نداری، من سر و سامان …
ادامه مطلبای در غمت هلال محرم گریسته خورشید و ماه نه ، همه عالم گریسته صاحب عزای توست خداوند ذوالجلال جبریل روضه خوانده و آدم گریسته
امام حسین(ع)-مناجات اول مجلس ای در غمت هلال محرم گریسته خورشید و ماه نه ، همه عالم گریسته صاحب عزای توست خداوند ذوالجلال جبریل روضه خوانده و آدم گریسته از لحظه ای که چشم به عالم کشوده ای در ماتمت پیمبر اکرم گریسته در کوه طور موسی عمران فشانده اشک …
ادامه مطلباشکهایِ ما به دامانِ کریمی میرسَد نامهیِ حاجاتِ ما با یاکریمی میرسَد
اشکهایِ ما به دامانِ کریمی میرسَد نامهیِ حاجاتِ ما با یاکریمی میرسَد هرکه در این روضه میآید برای معرفت پایش آخر بر صراطِ مستقیمی میرسَد هرچه از منبر جدا بودم ضرر دیدم ضرر خوش به آنکه محضرِ عبدالعظیمی میرسَد پردهها اُفتاد تا چیزی نفهمیم از غمت ما نمیمیریم چون لطفِ …
ادامه مطلبچیزی نمانده از بدن او حیا کنید دست مرا به جای سر او جدا کنید خواهر تمام دار و ندارش برادر است تا جان نداده عمه ، عمو را رها کنید
حضرت عبدالله بن الحسن(ع) چیزی نمانده از بدن او حیا کنید دست مرا به جای سر او جدا کنید خواهر تمام دار و ندارش برادر است تا جان نداده عمه ، عمو را رها کنید من مثل مجتبی و عمو مثل فاطمه گودال هم مدینه شده ، کوچه وا کنید …
ادامه مطلب