شعر روضه

یا رسول الله

قرآن به خاطر آورد آیاتِ رحمتت رانادیده می گرفتند وقتی محبتت را تا ریشه کن شود جهل؛ خوردی چه خون دل هااما زیاد کردند با فتنه زحمتت را بودی امینِ حق و محضِ کتابتِ وحیدستِ علی(ع) سپردی بارِ امانتت را زخم زبان شنیدی گفتی: «علی(ع) معَ ٱلحق» زخم زبان شنیدیم! …

ادامه مطلب

گریه مکن

دخترم گریه‌ی تو پشتِ مرا می‌شکندبیش از این گریه مکن قلبِ خدا می‌شکند چه کُنی بر دل خود آب شدی از گریهبغضِ سر بسته از این حال و هوا می‌شکند تا که نشکسته‌ای از غصه کمی راه بروکه قد و قامتِ تو زیرِ بلا می‌شکند باز بوسیدم از این دست …

ادامه مطلب

فدای تو حسن

مادر پدرم باد فدای تو حسن جانهستند غبار کف پای تو حسن جان من رو نزدم بر احدی غیر شما چوندیدم همه هستند گدای تو حسن جان شد عاقبش خیر هر آنکس که در عالمگردید غلامی ز سرای تو حسن جان خلقی نبود روی زمین تا که بگویدبر او نرسیده …

ادامه مطلب

هوای تو

ببار رحمت خود را،همیشه بارانیدلم هوای تو کرده خودت که میدانیدو ماه گریه برای عزای تو کم بودچه میشود که همیشه مرا بگریانیبه هر محله که رفتم به چشم خود دیدمنداشت غیر در خانه تو خواهانیتو را به جان عزیزت بیا از این خانهمرا جدا مکن آنی و کمتر از …

ادامه مطلب

گدایش بیشتر

هر که خوانش بیش، مسکین و گدایش بیشتر هر کسی هم که گدایش بیش، جایش بیشتر کلّ فرزندان زهرا سفره‌دارند و کریم بینِ اولادِ کریمش؛ مجتبایش بیشتر رزق دنیا درمی‌آید از تنور خانه‌اشهر که نانش بیش، خیلِ بی‌نوایش بیشتر تا نفس دارم به عشقِ او نفس خواهم کشیدبعدِ مرگم نیز، …

ادامه مطلب

معراج

معراج من یعنی که غمخوار تو باشمآواره ی کوی علمدار تو ‌باشم گفتم سگ کوی تو هستم تا کمی همدر زندگانی ام وفادار تو باشم در این دو ماهه زیر و رو کردی دلم راآوردی ام در روضه تا یار تو باشم آقا اگر سربار تو بودم ببخشیدمی خواستم من …

ادامه مطلب

شبهای آخر است

روضه تمام گشت و دلم در هوای تستآری دل شکسته ی من مبتلای تست باور نمی کنم که شب آخر عزاستپس صاحب عزای دو ماه عزا کجاست من دل به روضه های تو بستم نگاه کنبعد از دو ماه خالیه دستم نگاه کن شبها بدون ذکر تو خوابم نمی بردمن …

ادامه مطلب

ماه گریه

عاشقان را خبر دهید اینکآخر ماه گریه آمده استنزد این خانه آبرو داردهر که از راه گریه آمده است ته دلبستگی… بگو بستیمسر دلدادگی… بگو دادیمهر که گفته کجا عزیز شدید؟ما نشان تو را به او دادیم بنده خانه زاده ایم آقا!به تو وابسته ایم نعم الامیردو سه تا قطره …

ادامه مطلب

ماه حزن

می رود ماه صفر با همه شور و نوا ماه حزن و غم و اندوه، مه اشک و بکا اول ماه محرم همه گفتیم حسینآخر ماه صفر ما همه گوییم رضا کرده بودید شما توصیه بر ابن شبیبکه فقط گریه کند در غم شاه شهدا از زمانی که شده صید …

ادامه مطلب

هیزم کش دوزخ

یک روز مسجد را بسوزاندیک روز منبر را بسوزاندبا انحراف از راه حق آخرنیمی ز محشر را بسوزاند از “لَنْ تَضِلوا بَعدی”احمدمی ترسد آنسان که شغال از شیرباید مرکب را بخشکاندباید که دفتر را بسوزاندآنقدر معروف است این منکرحتی صحاح ستّه آوردندمیخواست با “إن الرجل…”ملعونقلب پیمبر را بسوزاندبا هر سلامی …

ادامه مطلب