عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی روضه خوانی برای اهل بیت علیهم السلام شریک باشند و ما را جهت تامین هزینه های جاری سایت، تایپ مجالس روضه و... یاری فرمایند می توانند از طریق آیکونهای ذیل اقدام نمایند.

سه گریز جانسوز برای شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام

گریز اول :


 امام صادق فرمود: جد غریبم حسین به صورت سه طایفه نگاه مى‏کند؛اول به صورت کسى که مجلس روضه برایش به پا مى‏کند،دوم به صورت زوار کربلایش مى‏نگرد،سوم
به صورت گریه کنانش نگاه مى‏کند. الان که دارى گریه مى‏کنى ابى‏عبداللّه
نگاه مى‏کند، به خودش قسم اگرنگاهت نکند نمى‏توانى گریه کنى.


ابى‏عبداللّه رو به درگاه الهى مى‏کند و مى‏گوید:خدا این گریه کن حسین پرونده‏اش سیاه ‏است،این آلوده را به حسین ببخش.


بعد رو مى‏کند به
بابایش على و به مادرش فاطمه،عرض مى‏کند:ببینید دارد براى حسین گریه
مى‏کند، مادر تو دعا کن خدا گناهانش را بیامرزد، بابا تو دعا کن خدا عفوش
کند. کجا بریم بهتر از روضه ابى‏عبداللّه که حسین نگاهمان کند وزهرا
دعایمان کند.


گریز دوم:


شیخ صدوق؛ مى‏فرماید:
بنده‏ى گنهکارى در آتش معذب بود، هفتاد سال بود در برزخ مى‏سوخت، یک وقت
خداوند به جبرئیل خطاب کرد: برو بنده‏ام را از آتش درآور او را آمرزیدم!
عرض کرد خداوندا آن بنده چى گفت که او را آمرزیدى؟


خطاب آمد: از من مهلت خواست که بامن حرف بزند، مهلتش دادم، یک جمله ‏اى گفت که دریاهاى رحمت مرا به خروش آورد، از میان آتش‏ها صدا زد:اِلهى بِحَقِ الحُسَین. از آتش بیرون آوردند، عرض کرد خداوندا مرا به حق حسین بخشیدى؟ خطاب آمد: من از روز ازل با خودم عهد کرده‏ام هر کس منو به حسین قسم بده نا امیدش نمى‏کنم.

 ام
سلمه مى‏گوید:وارد شدم دیدم پیامبر پیراهن حسین را درآورده، سر حسین را
روى بازویش گذاشته است، از ناف تا زیرگلوى حسین را مرتب بوسه مى‏زند و گریه
مى‏کند، ام سلمه نمى‏دانست که چراپیغمبر چنین مى‏کند ،اما امروز (عاشورا)
فهمید که چرا مى‏بوسیده‏است.


پرسید چه کار مى‏کنید یار رسول الله؟ فرمود:اُقبلُ مَوضع السیوفُ وَاَبکى؛جاى شمشیرها را مى‏بوسم و گریه مى‏کنم.


گریز سوم


محدث قمى مى‏نویسد:خون
زیادى از بدن حسین رفته بود،وقتى نفس مى‏کشید از تمام جراحات خون بیرون
مى‏آمد،عزیز زهرا روى دوتا کنده‏ى زانو بلند مى‏شد دوباره به زمین
مى‏افتاد،چند بار آمد بلند شود نتوانست با صورت به زمین افتاد.


در آن لحظه‏ى ملکوتى که نفس مى‏کشید از تمام جراحات بدن خون بیرون مى‏آمد صورتش را روى زمین داغ کربلا گذاشت اِلَهى رَضَاً بِقَضائِکَ صَبْرَاً عَلَى بَلائِکَ لامَعْبودَ سِواکَ یَا غَیاثَ المُسْتَغیثین


شیخ شوشترى مى‏نویسد:
خطاب آمد حسین من،ازتو راضى شدم، تو از من خدا چى مى‏خواهى که راضى بشوى؟
در آن لحظات خاص توى گودال قتلگاه من و تو را دعا کرد فرمود: خدایا اگر از
حسین راضى شدى گناهکاران امت جدم را به حسین ببخش.
اِلَهى شیعَتى وَ مُحِبى


منبع: کتاب روضه ها  و گریز ها نویسنده سید علی موسوی باروق

http://www.mousavibaroogh.blogfa.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.