عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی روضه خوانی برای اهل بیت علیهم السلام شریک باشند و ما را جهت تامین هزینه های جاری سایت، تایپ مجالس روضه و... یاری فرمایند می توانند از طریق آیکونهای ذیل اقدام نمایند.

اربعین حسینی

در میان قنوت چشمانم عکس یک قبر خاکی افتاده سنگ غربت شکسته بغضم را دیده ام،صبر خود ز کف داده کاروان دل شکسته ی من رهسپار بقیع ویران است زائرم،زائر امامی که از غمش سینه بیت الاحزان است … با سلامی به محضرت آقا! پر کشیدم شبیه بال نسیم السلام علیک یابن شهید السلام علیک یابن کریم آسمان کبود چشمانم باز امشب بهانه می گیرد در جوار مزار خاکیتان مرغ دل آشیانه می گیرد روز و شب دارم این نوا آقا از چه بی بارگاه گردیدی؟!

با هزاران مُرید درگاهت از چه رو بی پناه گردیدی؟! ای امامی که غربت ارث شماست! شعله می بارد از گلستانت!!! زهر کینه چه بر سرت آورد؟! پدر و مادرم به قربانت گر چه از زهر کینه می سوزی شعله های غم تو دیرینه است قدر کرب و بلا،بلا داری این همان راز آه آیینه است خاطرات درون ذهنت را نیمه شب ها مرور می کردی یاد غم های روز عاشورا پلک خود را نمور می کردی دیده ای در سنین کودکی ات بین گودال،جسم بی سر را چه کشیدی در آن غروب غریب تا شنیدی صدای مادر را ضرب سیلی و صورت نیلی ظلم های امیه را خواندی زیر لب با نوای جانسوزت روضه های رقیّه را خواندی لا به لای صدای تیر و کمان ناله های رباب می آمد چه بلایی سر علی آمد؟ که حسین با شتاب می آمد مشک سقّا و اشک اهل حرم گویی از حلقه اش نگین افتاد لحظه ها لحظه های غارت شد تا که عباس بر زمین افتاد آفتاب لب بامم پدر گریه منم علی اوسطم و پیر عزا و محنم قسمت این بود که با گریه شوم هم بیعت یادگاری غریب پدری بی کفنم آب شد پیکر من از غم دروازه شام ردی از سلسله ها هست به روی بدنم یوسفی بودم و از حادثه یعقوب شدم پسر خسته دل کشته بی پیرهنم ابکی ابکی لحسین بن علی العطشان شهره شهر شده گریه دشمن شکنم کاش در لحظه دفن پدرم می مردم آن که بوسید چو عمه رگ حلقوم منم شیرم_ از حیله روباه ندارم باکی من که دلگرم به خونخواهی ابن الحسنم قبله گریه کنان همه عالم هستم آخرین غصه جانسوز محرم هستم رمقی نیست در این پای پر از آبله ام بی قیام است چو زینب همه شب نافله ام کمرم را غم شش ماهه برادر تا کرد کشته ام کشته تیر سه پر حرمله ام ای پدر دل ز فراق تو به جان آمده است مثل زهرای حرم خسته ازین فاصله ام تا به کی دیدن کابوس غروب غارت ؟ دیگر از این همه غم آمده سر حوصله ام تا به کی زار زدن یاد تن نحر شده؟ شاهد سوخته سوختن قافله ام آتش از این تن بیمار خجالت نکشید هم تنم سوخت و هم این دل پر از گله ام در چهل روز فقط خوردن خون کارم بود شد شکسته همه شب حرمتم و نافله ام اربعینی به دلم غربت و غم نازل شد من حسینی شدم و عمه ابوفاضل شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.