عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی روضه خوانی برای اهل بیت علیهم السلام شریک باشند و ما را جهت تامین هزینه های جاری سایت، تایپ مجالس روضه و... یاری فرمایند می توانند از طریق آیکونهای ذیل اقدام نمایند.

گریزهای جانسوز روضه امام حسن به روضه حضرت عباس علیهما السلام

تیرباران برادر و غیرت عباس علیه السلام

درِ خانه باز شد، عباس بن علی (علیه السّلام) وارد شد، سر گذاشت به دیوار، شروع کرد به گریه کردن، زینب (سلام الله علیها) فرمود: برادر ! این چه گریه کردن است چی شده؟ عرضه داشت: خانم جان ! شمشیر حیدری دارم، بازوی علوی دارم، اما جلو چشمام بدن برادر من را تیرباران کردند، (زبانحال) کاش این تیرها به بدن من می خورد، خدا همون موقع دعاش را مستجاب کرد نه یک تیر، نه دو تیر، اندازه ی ۴۰۰۰ تیرانداز به او تیر زدند، بدنی که دست نداره با صورت رو زمین افتاد … .

(زبانحال) عباس (علیه السّلام) مستجال الدعوه است، بچه ها تشنه اند، تا دستهاش را بریدند، مشک را به دندان گرفت، لبهاش خنک شد، یاد لبهای خشک بچه های حسین (علیه السّلام) افتاد، گفت: خدایا ! من را راحت کن … .

منبع:کتاب گلواژه های روضه

 

تیرباران تابوت و حضرت ابوالفضل (ع)

تشییع جنازه تیرباران تابوت امام حسن (ع) خیلی برای حضرت ابوالفضل (ع) سخت گذشت . تیرها به تابوت اصابت نمیکرد ؛ بر قلب حضرت ابوالفضل مینشست و جگر او را میخراشید . تحمل نکرد و دست به شمشیر برد ؛ اما امام حسین (ع) مانع شد . فرمود : برادر صبر کن . وصیت امام حسن (ع) این است که هیچ خونی در تشییع جنازه ایشان ریخته نشود . عرض میکنیم : یا ابوالفضل تیرباران تابوت امام حسن (ع) را تحمل نکردی پس چه میکردی اگر با زینب روی تل زینبیه می بودی ؟ آن هنگامی که حضرت زینب (س) نگاه کرد دید شمشیر ها بالا میروند نیزه ها بالا میروند و همه در یک نقطه فرود می آیند .

خودم دیدم ز بالای بلندی

که محبوب خدارا سربریدند

خودم دیدم کبوترهای معصوم

همه سرزیر پرها کرده بودند

خودم دیدم که صحرا لاله گون بود

خودم دیدم زمین دریای خون بود

خودم دیدم فضای آسمانها

پراز انا الیه راجعون بود

خودم دیدم گلوی اصغرم را

خودم دربر کشیدم اکبرم را

خودم دیدم که زهرا گریه میکرد

خودم دیدم سرشک مادرم را

منبع:کتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست

انتشارات: صبح امید

صورت زیبای امام حسن (علیه السلام)

روایت میگوید : صورت نازنین امام حسن (ع) خیلی زیبا بوده است . گاهی که میخواست از منزل بیرون برود مردم جمع میشدند ومحو تماشای امام حسن می شدند . راه بسته میشد و حضرت مجبور میشد که برگردد . حالا صورت به این نازنینی، من جگرم برای امام حسین (ع) سوخته که وقتی برادر را در قبر میگذاشت چه حالی پیدا کرد ؟ جمله ای را فرمود که کاشفیت از آن سوز باطن دارد . فرمود : برادر من بعد تو هیچ وقت عطر نمی زنم این جمله بسیار کاشف از سوز دل امام حسین (ع) است . ولی یک کاشفی بزرگتر از این در کربلا گفته شد : آنجا که بالا ی سر قمر بنی هاشم (ع) آمد نفرمود دیگر عطر نمی زنم . فرمود : ” الان انکسر ظهری و قلت حیلتی “ کمرم شکست و تدبیرو توانم به پایان رسید .

بهر آن لب تشنه دریا خون گریست

دیده ی صحرا دل هامون گریست

چشم ثارالله همچون چشم مشک

ریخت اشک وریخت اشک و ریخت اشک

کی به خون آغشته چشمی بازکن

یک برادر گوی و خواب نازکن

جمع کردم از زمین هست تورا

هم علم هم مشک و هم دست تورا

بی تو ای سرو روان در خیمه گاه

آب آب تشگان شد آه آه

عضو عضوم  راست در هر انجمن

ناله ی عباس من عباس من

تا تورا ازتیغ کین افتاد دست

ماند پایم از راه و پشتم شکست

منبع:کتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست

انتشارات: صبح امید

امام حسین علیه السلام و دفن برادر

روایت می گوید : صورت نازنین امام حسن (ع) خیلی زیبا بوده است . گاهی که میخواست از منزل بیرون برود مردم جمع می شدند ومحو تماشای امام حسن می شدند . راه بسته میشد و حضرت مجبور میشد که برگردد . حالا صورت به این نازنینی، من جگرم برای امام حسین (ع) سوخته که وقتی برادر را در قبر میگذاشت چه حالی پیدا کرد ؟ جمله ای را فرمود که کاشفیت از آن سوز باطن دارد . فرمود : برادر من بعد تو هیچ وقت عطر نمی زنم این جمله بسیار کاشف از سوز دل امام حسین (ع) است . ولی یک کاشفی بزرگتر از این در کربلا گفته شد : آنجا که بالا ی سر قمر بنی هاشم (ع) آمد نفرمود دیگر عطر نمی زنم . فرمود : ” الان انکسر ظهری و قلت حیلتی ” کمرم شکست و تدبیرو توانم به پایان رسید .

بهر آن لب تشنه دریا خون گریست        دیده ی صحرا دل هامون گریست

چشم ثارالله همچون چشم مشک       ریخت اشک وریخت اشک و ریخت اشک

کی به خون آغشته چشمی باز کن       یک برادر گوی و خواب نازکن

جمع کردم از زمین هست تورا           هم علم هم مشک و هم دست تورا

بی تو ای سرو روان در خیمه گاه           آب آب تشگان شد آه آه

عضو عضوم راست در هر انجمن          ناله ی عباس من عباس من

تا تورا ازتیغ کین افتاد دست           ماند پایم از راه و پشتم شکست

منبع: کتاب گریزهای مداحی، محمد هادی میهن دوست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.