«عشقِ منو تو چه ماجرایی دارد
این قصه چه شاهُ چه گدایی دارد
من بین صفا و مروه هم می گویم
ایوانِ نجف عجب صفایی دارد ..»
روزِ خلقتش آدم ، گفت یا علی لبیک
از خروشِ او عالم ، گفت یا علی لبیک
این صدا الهی بود ، ذکر دادخواهی بود
هر نفس بنی آدم ، گفت یا علی لبیک ..
«عشقِ منو تو چه ماجرایی دارد
این قصه چه شاهُ چه گدایی دارد
من بین صفا و مروه هم می گویم
ایوانِ نجف عجب صفایی دارد ..»
قبل خلقتِ انسان ، شد ملائکه حیران
دید عرشِ مستحکم ، گفت یا علی لبیک
این بشر قدیمی بود ، با خدا صمیمی بود
زان زبان و جان هر دم ، گفت یا علی لبیک
مُرده گر شود احیا ، شک نکن که در آنجا
روحِ عیسیِ مریم ، گفت یا علی لبیک
«عشقِ منو تو چه ماجرایی دارد
این قصه چه شاهُ چه گدایی دارد
من بین صفا و مروه هم می گویم
ایوانِ نجف عجب صفایی دارد ..»
تا وِرا حقِ داور ، خواند ساقیِ کوثر
سلسبیل با زمزم ، گفت یا علی لبیک
هر که راه را گم کرد ، رو به مرتضی آورد
نور دید و شد خُرّم ، گفت یا علی لبیک
«عشقِ منو تو چه ماجرایی دارد
این قصه چه شاهُ چه گدایی دارد
من بین صفا و مروه هم می گویم
ایوانِ نجف عجب صفایی دارد ..»
در مراحلِ منهاج ، پله پله در معراج
خود پیمبر اکرم ، گفت یا علی لبیک
مستی مَلک از او هستی فلک از او
نور نیّر اعظم گفت یا علی لبیک
هر کجا ظفر دیدی ، صاحب هنر دیدی
هر نفس بدان او هم ، گفت یا علی لبیک
سویِ کربلا کن رو ، با حسین شو همسو
در مُحرّمْ آن مَحرم ، گفت یا علی لبیک
با تواضع و اخلاص ، ساقی وفا عباس
بر فرات زد پرچم ، گفت یا علی لبیک
«عشقِ منو تو چه ماجرایی دارد
این قصه چه شاهُ چه گدایی دارد
من بین صفا و مروه هم می گویم
ایوانِ نجف عجب صفایی دارد ..»
این شعار زیبا را ، فاطمه به ما آموخت
آن معلم اعلم ، گفت یا علی لبیک ..