شکر خدا که باز عزادارتان شدیم
یعنی دوباره گرمیِ بازارتان شدیم
پرچم زدیم ، تکیه زدیم و علم زدیم
شکرِ خدا که کارِگر کارتان شدیم
از بامتان اگرچه هر از گاه می پریم
بیخود نیامدیم گرفتارتان شدیم
این ماه بار عام غذاهایِ حضرتی ست
مثل همیشه نان خورِ دربارتان شدیم
از دولت حسین و زِ الطافِ روضه هاست
این که دوباره لایق دیدارتان شدیم
باید چگونه شکر کنیم این مقام را
با گریه هایِ هر شبمان یارتان شدیم
*شب اولیه باید تیرِ خلاصُ بزنیم .. آقا .. ازتون معذرت می خوام ..*
” وَالشِمرُ جالسٌ ” نفسِ مادرت گرفت
ما را ببخش باعثِ آزارتان شدیم …