عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی روضه خوانی برای اهل بیت علیهم السلام شریک باشند و ما را جهت تامین هزینه های جاری سایت، تایپ مجالس روضه و... یاری فرمایند می توانند از طریق آیکونهای ذیل اقدام نمایند.

عبایِ مطهرش

زِ درد بال و پری زد ولی پرش اُفتادمیان کوچه عبایِ مطهرش اُفتاد
دوباره کوچه‌ی باریک و سنگهایِ زمین مواظب است نیاُفتد که آخرش اُفتاد

نهاده است به دیوار شانه هایش را اگر چه تکیه زده باز پیکرش اُفتاد
بلند شد به سرِ زانویَش ، زمین نخورَد چه کرده زَهر که اینبار با سرش اُفتاد
نشد صدا بزند یک نَفَس جوادش را که کارِ او به نَفَسهایِ آخرش اُفتاد
رسید یک طرفِ حجره و زمین غلطید دُرست مادرِ او سمتِ دیگرش اُفتاد
نبود طَشت به پیشش ولی یقین دارم که تِکه‌هایِ جگر در برابرش اُفتاد
گِریست دامنش از پاره‌ی جگر پُر شدکه یادِ خاطره‌ی گریه آورش اُفتاد
تمامِ حُجره پُر از روضه‌های محسن بود همینکه خانه پُر از شعله شد دَرَش اُفتاد
شکسته شد در و یک ضربه میخ را هول داد همینکه محسنش اُفتاد مادرش اُفتاد
رسید کاسه‌یِ آبی حسین گفت حسین دوباره لرزه به لبهای مضطرش اُفتاد
حرامزاده‌ای آمد به سینه‌اش پا زددر آن طرف سرِ گودال خواهرش اُفتاد
چه سخت شد ، اثر بوسه از گلو نگذاشتکه شمر از نَفَس اُفتاد ، خنجرش اُفتاد
یکی دو تا… نه خدایا دوازده ضربه میان پنجه سری ماند و حنجرش اُفتاد حسن لطفی
عبایِ مطهرش اولین بار در حدیث اشک ایجاد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.